سه شنبه ۰۱ آبان ۰۳

چیزهایی که فقط بزرگسالان در ربات وحشی به آن توجه می کنند

۳ بازديد
«روبات وحشی» به کارگردانی کریس سندرز بزرگ، یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های انیمیشن DreamWorks است که در مدت زمان طولانی اکران شده است. بخشی از آن را می توان به انیمیشنی نسبت داد که با کیفیتی نقاشی و داستانی آغشته شده است و ادامه روند خیره کننده پس از «آیه عنکبوتی» در انیمیشن های استودیو بزرگ آمریکایی با رویکردهای جدید و جالب به CGI است. بخشی از آن مینیمالیسم و ​​سادگی موثر فیلم است که خود ساختاری شبیه به یک کتاب داستان دارد، شاید به این دلیل که بر اساس یکی ساخته شده است: مجموعه کتاب های همنام کودک نوشته پیتر براون.

با این حال، بیشتر چیزی که «ربات وحشی» را بسیار جالب و تأثیرگذار می‌کند، بررسی موضوعی آن در مورد تضاد بین انسان ساخته و ارگانیک، بین برنامه‌نویسی و خودانگیختگی، بین کارایی و همبستگی است. سفر ROZZUM 7134، با نام مستعار رز (Lupitia Nyong'o، که اخیراً در نقش سم در «مکان آرام: روز اول» دیده شده است)، واقعاً مانند یک سفر است، یک روند دگرگون‌کننده که از آن کاملاً متفاوت است. بیشتر فیلم برای بچه‌ها بسیار قابل دسترس و قابل درک است، اما برخی از عناصر عمیق‌تر قوس رز و جهان‌سازی فیلم ممکن است اگر بزرگسال هستید بهتر مورد قدردانی قرار گیرند و به شما کمک کنند تا جایگاه آن را به عنوان یکی از بهترین انیمیشن‌های سال 2024 معرفی کنید. ، تا کنون

در ابتدا، رز طنزی از سیلیکون ولی است
هنگامی که ROZZUM 7134 در ابتدا به جزیره می رسد، رفتار او در اطراف حیوانات با تضاد کمدی بین خشن طبیعت و لحن و رفتار شاد و شاد روبات مشخص می شود. اگرچه بسیاری از این طنز برای کودکان و بزرگسالان به طور یکسان مطرح می شود، بسیاری از سرگرمی های بخش اولیه "روبات وحشی" یک لایه اضافی به دست می آورد اگر بزرگسالی باشید که با زیبایی شناسی قرن بیست و یکم سیلیکون آشنا هستید. محصولات و خدمات Valley.

در تعاملات آماده کارخانه خود با محیط جزیره، رز بیشتر شبیه یک آواتار از طراحی بدون اصطکاک در دنیای فناوری و سودمندی ساختگی تجاری رفتار می کند. بدنه صاف و فلزی او به تنهایی باعث تخریب و آشفتگی به دلیل حرکت درهم و برهم، صداهای بلند و چشمک های ناگهانی نور می شود. او بارها و بارها کمک و کمک می‌کند، حتی اگر حیوانات به او نیازی نداشته باشند، به وضوح سعی می‌کند خود را مفید جلوه دهد، در حالی که مکرراً از مزایای مصرف‌کننده‌اش با صدایی غمگین تمجید می‌کند که تلویحاً می‌گوید: «لطفاً به من نیاز دارید تا بتوانیم پول بیشتری به دست آوریم».

در یک نقطه، او شروع به پخش برچسب‌هایی با کدی می‌کند که 10 درصد تخفیف برای برخی از محصولات ارائه می‌دهد - به این معنی که حتی پس از خرید یک انسان هنوز هم می‌تواند از Universal Dynamics خرید کند. او اساساً یک تبلیغ سرزده و یک آزمایش رایگان انگلی است که در یکی از آن قرار گرفته است. غیرممکن است که به تصویر حیوانات مختلف پوشیده شده در استیکرهای تخفیف نگاه کنید و به برنامه ها و خدمات زیادی که هر روز با آنها سر و کار داریم فکر نکنید.

این فیلم وحشیگری طبیعت را نشان نمی دهد
زندگی در طبیعت یک چیز بی رحمانه و نابخشودنی است. اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌های انیمیشنی خانواده پسند، حداقل کمی به تصویر کشیدن حیوانات وحشی که تلاش می‌کنند زنده بمانند، نشان می‌دهند که قابل درک است. احتمالاً دیدن قتل، معلولیت، نوزادکشی، مرگ بر اثر گرسنگی و غیره برای اکثر بچه ها خوب نخواهد بود. «روبات وحشی» نیز بینندگان را از خشونت گرافیکی در امان می‌دارد، اما در غیر این صورت، به‌طور تکان‌دهنده‌ای صادقانه است.

در اوایل فیلم، حیوانات دور رز را احاطه کرده و از او می پرسند که آیا قصد دارد به آنها آسیب برساند یا خیر. دومی که نه می‌گوید، یک گوزن با سر به او ضربه می‌زند و همه از مرگ آشکار رز نفس راحتی می‌کشند. تلاش عملگرایانه کل بازیگران برای کشتن قهرمان داستان در چند دقیقه اول، آن چیزی نیست که در بیشتر فیلم های انیمیشنی بچه پسند می بینید – اما، البته، این کار صددرصد واقع گرایانه و معقول برای حیوانات است که در آن انجام دهند. این زمینه

بعداً، فیلم با نشان دادن اینکه برایت‌بیل (کیت کانر)، به دلیل ناتوانی‌اش، از دوران کودکی‌اش جان سالم به در نمی‌برد - و حتی ممکن بود به دنیا هم نمی‌آمد - صداقت را حفظ کند، اگر رز مداخله نمی‌کرد و برخلاف قوانین بقا می‌رفت. با محافظت «مصنوعی» از او. و این حتی وارد شدن به Pinktail (کاترین اوهارا، در صداپیشگی پس از نوبت به نقش بروک در «Elementals») و شادی‌های او نیست، که با بی‌توجهی کامل درباره مرگ بحث می‌کنند و با آن برخورد می‌کنند. Pinktail حتی زمانی که به نظر می رسد یکی از بچه های او در حال مرگ است، نگران نمی شود، و در واقع وقتی معلوم می شود که زنده است، ناامید می شود.

رز مجهز به ابزارهای مرگبار بسیاری برای تخریب است
یکی از جنبه های مهم «ربات وحشی» و داستان سرایی آن این واقعیت است که رز یک ربات کاملاً، کاملاً و صد در صد خوش خیم است. او به طور خاص به حیوانات می گوید که برنامه هایش او را از "آزار عمدی به دیگران" منع می کند. حتی بعد از اینکه او از برنامه‌نویسی‌اش فراتر رفت، هنوز حتی از راه دور هم زیر سوال نمی‌رود که آیا ممکن است به هر یک از شخصیت‌های دیگر آسیب برساند یا خیر.

این بدان معنا نیست که او نمی توانست به شخصیت های دیگر آسیب برساند. اگرچه رز در واقع از هیچ یک از ابزارها و توانایی های خود برای آسیب استفاده نمی کند، فیلم بی سر و صدا نشان می دهد که او پتانسیل مرگبار بسیار زیادی دارد. البته برای شروع، او به اندازه‌ای بزرگ و قوی است که می‌تواند به راحتی هر یک از حیوانات کوچک‌تر جزیره را بکشد، و این واقعیت که او تقریباً نابود نشدنی است به این معنی است که اکثر حیوانات بزرگ‌تر نیز احتمالاً برای او قابل مقایسه نیستند. علاوه بر این، وقتی فینک (پدرو پاسکال) تخم‌مرغ را می‌دزدد و در تنه درخت افتاده پنهان می‌شود، رز از یک اره مویی قدرتمند استفاده می‌کند تا به راحتی از تنه عبور کند و از چهره روباه می‌ایستد - ترسی که در این تصویر نشان می‌دهد. لحظه گویای همه چیز است

علاوه بر این، رز همچنین لیزرهایی دارد که از آنها برای جوشاندن آب استفاده می کند - در نهایت خرچنگ بیچاره ای را که فینک به گودال آب پرتاب می کند، محکوم می کند. این باعث می شود که انسان تعجب کند که یک ربات با این همه قدرت مخرب چه نوع دنیایی می تواند استفاده کند ... یا اینکه آیا واحدهای ROZZUM چیزی بیش از دستیار هستند.

Paddler با آزمایشات معمولی یک هنرمند روبرو می شود
هر حیوانی در جزیره در معرض خصومت دیگران است، اما در مورد بیور پادل (مت بری)، این خصومت صرفاً فیزیکی نیست، بلکه اخلاقی است. حیوانات دیگر پادل را به خاطر علاقه اش به نجاری و چوب کاری مسخره و طرد می کنند و ارزش صرف زمان زیادی را برای کنده کاری روی درختان و ساختن سازه های چوبی زیر سوال می برند و نمی دانند که چرا از آن کار و نتایج آن تا این حد لذت می برد. به عبارت دیگر، Paddler یک هنرمند است - و او با بسیاری از آزمایشات مشابه کسانی که در دنیای انسانی هنر خلق می کنند، مواجه است.

همانطور که هنرمندان اغلب به دلیل تمایل به خلق زیبایی و تقویت هنر خود به جای انتخاب یک زمینه اقتصادی "مفید" یا "مولد" مورد قضاوت قرار می گیرند و سوء تفاهم می شوند، حیوانات نمی دانند که چرا Beaver با قانون اساسی حفظ حیات وحش مخالفت می کند. انرژی و منابع با تمرکز بر چیزهایی که برای بقا ضروری هستند. و همانطور که جامعه نمی تواند ضرورت و اهمیت هنرمندان را تا زمانی که هنر برای زندگی مردم تعیین کننده باشد درک کند، حیوانات در جزیره فقط زمانی واقعاً ارزش پادلر را درک می کنند که ناگهان به تنه درخت او برای خاموش کردن آتش نیاز داشته باشند. در آن لحظه، آنها دید Paddler را درک می کنند. روشن می شود که چیزهایی که ممکن است فوراً در معنای روزمره «مفید» به نظر نرسند، ممکن است هنوز هم ارزش زیادی داشته باشند، فقط به این دلیل که هیچ کس دیگری به انجام آنها فکر نکرده است. در پایان، آزادی روح Paddler روز را نجات می دهد.

اولین نقض بزرگ پروتکل Roz عمیقاً معنادار است
طرح داستان «روبات وحشی» اساساً شامل یک سری حرکات کوچک و معنادار است. هر یک رز را به سمت دور شدن بیشتر و بیشتر از برنامه‌ریزی اولیه‌اش سوق می‌دهد، در نتیجه او را از یک ماشین صرف به سوژه‌ای با ظرفیت تفکر و احساس مستقل تبدیل می‌کند. در اوایل، او به‌عنوان الگوریتمی به تصویر کشیده می‌شود که سعی می‌کند راه خود را در محیطی که برای آن آماده نبود، احساس کند. حتی تصمیم او برای بزرگ کردن برایت بیل به دلیل یک "تکلیف" است که توسط Pinktail داده شده است.

همه چیز در یک لحظه کلیدی شروع به تغییر می کند. در حالی که رز برای خود و برایت‌بیل پناهگاهی می‌سازد، همچنان به شدت این "وظیفه" را دنبال می‌کند و توصیه‌های فینک به عنوان یک "کارشناس غاز" خودخوانده او را راهنمایی می‌کند. سپس، برایت بیل با آوردن یک چوب کوچک برای چیدن شاخه ها کمک خود را ارائه می دهد. اگرچه رز در ابتدا «مشارکت ناکارآمد» خود را رد می‌کند زیرا این روند را کند می‌کند، اما در نهایت برای او احساس بدی می‌کند و به او اجازه می‌دهد «فقط یک‌بار» مشارکت کند - که تبدیل به بلند کردن مکرر او می‌شود تا بتواند چوب‌های کوچک‌تر و بیشتری را به پناهگاه اضافه کند. .

در آن لحظه، رز با اجازه دادن به برایت‌بیل «کمک» با وجود ناکارآمدی‌اش و پذیرفتن ناکارآمدی‌اش در طنز، برای اولین بار به انسانیت نزدیک می‌شود. او دیگر فقط در تلاش برای تکمیل کار نیست. او همچنین در سطح عاطفی به برایت بیل اهمیت می دهد و می خواهد او را خوشحال ببیند. بیهوده نیست، اما آن لحظه اولین باری است که او یک احساس کاملا انسانی را بیان می کند: آزار.
زمانی که رز عشق را تجربه می کند، فقدان و تنهایی را نیز تجربه می کند
انسان شدن آسان نیست. وقتی رز فقط ماشینی است که وظایفش را انجام می دهد، زندگی او از نظر وجودی بسیار باریک است. هر "مشکلی" که او با آن روبرو می شود فقط تا آنجا مشکل است که بازدارنده برای تکمیل وظایف خاص است. آن‌هایی که او می‌تواند حل کند، تا حد امکان با کارآمدترین آنها برخورد می‌شود، در حالی که هر مشکلی که انجام یک کار را غیرممکن می‌کند، به سادگی منجر به لغو آن می‌شود. وقتی او شروع به پرورش روح می کند، همه چیز به طور قابل توجهی پیچیده تر می شود.

قسمت دوم تا سوم غم انگیز «ربات وحشی» که در آن رز به تنهایی در جزیره سرگردان است و سعی می کند بفهمد اکنون که برایت بیل با همسالانش فرار کرده است چه کاری انجام دهد، با درک درستی رنگ آمیزی می شود. در پاشنه انسانیت در حال رشد او. حالا که می تواند دیگران را دوست داشته باشد، چیزی برای از دست دادن نیز دارد. اهمیت دادن عمیق به برایت بیل به این معنی است که اگر اتفاقی برای او بیفتد، همیشه در معرض خطر صدمه دیدن است و وقتی او در اطراف نباشد، دلش برایش تنگ خواهد شد. بزرگ‌ترین ظرفیت‌های انسانی - ظرفیت دوست‌داشتن - او را بلافاصله آسیب‌پذیر می‌کند، به گونه‌ای که قبلاً نبود.

در همان زمان، اکنون که رز عشق را تجربه کرده است، او شروع به هوس ارتباط با موجودات دیگر می کند. ناگهان، برای او کافی نیست که فقط در جزیره سرگردان باشد و منتظر باشد تا کاری به او داده شود یا توسط یونیورسال داینامیکس بازیابی شود. عشق میل به عشق را ایجاد می کند.

داستان فیلم روی زمینی با سطح دریاهای بالاتر می گذرد
"روبات وحشی" تا حد زیادی در مورد محیط آینده زمین پس از فاجعه آب و هوایی خود دلسرد است، اما ما حداقل یک اطلاعات بزرگ به دست می آوریم. با مهاجرت غازها، عکسی از آنها در حال پرواز بر فراز پل گلدن گیت مشاهده می شود که به طور کامل زیر آب می رود. در واقع سطح دریا به قدری بالا رفته است که می توان یک نهنگ کامل را در حال شنا بر فراز مکان نمادین سانفرانسیسکو مشاهده کرد.

این اتفاق نظر بین دانشمندان اقلیم است که سطح دریاها در سراسر جهان به دلیل ذوب شدن یخ‌ها با سرعت هشدار دهنده‌ای در حال افزایش است و اگر روند فعلی انتشار کربن به طور چشمگیری معکوس نشود، احتمالاً حتی بیشتر هم خواهد شد. پیش بینی های بدترین سناریوی مطلق در حال حاضر نشان می دهد که اگر گرمایش جهانی به 5 درجه سانتیگراد برسد، دریاها تا سال 2300 تا 72 فوت (22 متر) افزایش می یابند - که برای از بین بردن کل شهرهای ساحلی کافی است، اما برای پوشش کامل آن کافی نیست. پل گلدن گیت که 220 فوت بالاتر از تنگه گلدن گیت قرار دارد. دریا تنها در صورتی به این ارتفاع می‌رسد که تمام یخ‌های قطب شمال و جنوب کاملاً آب شوند.

به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد «ربات وحشی» آینده‌ای را پیش‌بینی می‌کند که در آن انسان‌ها آنقدر اوضاع را به هم ریخته‌اند که دیگر کلاهک یخی باقی نمانده است. در آن سناریوی وحشتناک، برخی از کشورها، علاوه بر تقریباً تمام شهرهای ساحلی روی کره زمین، زیر آب خواهند رفت. مطمئناً گلخانه ها و غیبت عمومی انسان را توضیح می دهد. این تقریباً یک فیلم پسا آخرالزمانی است.

پروتکل ضد عفونی گلخانه نشان دهنده بشری است که هنوز یاد نگرفته است
در آینده «روبات وحشی»، منطقی است که بشریت - یا حداقل افراد صاحب قدرت - به طور کامل در برقراری هر نوع رابطه هماهنگ با طبیعت، با زمین و با یکدیگر شکست خوردند. به موازات آن، انسان‌ها همچنین به ظاهر فناوری آنقدر پیچیده را توسعه دادند که نه تنها یک ربات هوشیار مانند Roz، بلکه یک شهر گلخانه‌ای بسیار پیشرفته را حفظ کرد. اما، همانطور که با نگاهی اجمالی به شهر نشان دادیم، عادت های قدیمی به سختی از بین می روند.

پروتکل دفاعی که با ورود غازها به گلخانه فعال می‌شود، نشان می‌دهد که انسان‌ها - یا، باز هم، حداقل افراد صاحب قدرت - هنوز نمی‌دانند که چگونه با طبیعت به شیوه‌ای هماهنگ تعامل کنند یا به مشکلات به صورت غیر جنگجو پاسخ دهند. راه هرگز به این واقعیت توجه نکنید که غازها خیلی راحت وارد گلخانه می شوند و انسان ها باید قبلاً راهی برای دور نگه داشتن حیات وحش یا حداقل برخورد مسالمت آمیز با آن اجرا می کردند. کل پروتکل در ظاهر مسخره است.

با هدف قرار دادن قدرت آتش زیاد به سمت غازها، نه تنها سیستم دفاعی گلخانه نمی تواند از شر پرندگان خلاص شود، بلکه باعث تخریب و آسیب بسیار زیادی به خود گلخانه و احتمالاً به افراد حاضر در آن می شود. با وجود اینکه انسان ها خود را در یک حباب امن محبوس کرده اند، به دور از ویرانی که در جهان به بار آورده اند، انسان ها هنوز هم گروهی بی دقت، پرواز، خوشحال هستند و مستعد این هستند که فکر کنند فناوری آنها را در برابر طبیعت آسیب ناپذیر می کند.
این فیلم شبح تغییرات اقلیمی را تداعی می کند بدون اینکه کاملاً با آن روبرو شوید
با تمام صراحت غافلگیرکننده اش، «ربات وحشی» هنوز یک فیلم کودکانه است. و به این ترتیب، محدودیتی برای تاریک شدن هوا وجود دارد. برای یک چیز، شیب "طبیعت بی رحمانه است" پایان "ربات وحشی" را از ارائه یک سناریوی تا حدی خارق العاده که در آن حیوانات برنامه ریزی خود را پشت سر می گذارند و یاد می گیرند کنار بیایند را متوقف نمی کند، علی رغم رقابت برای منابع محدود. . همین امر در مورد زاویه تغییر اقلیم فیلم نیز صادق است. این برای یک انیمیشن خانوادگی بسیار جسورانه است، اما بدون اینکه تا آنجا که می تواند پیش رود.

اگر «روبات وحشی» تا آخر راه را پیش می‌برد – اگر واقعاً احتمالات علمی تاریک‌تر و احتمالات مرتبط با تغییرات آب و هوایی را در نظر می‌گرفت – باید اذعان می‌کرد که بیشتر بیوم‌ها و اکوسیستم‌ها پس از ناپدید شدن انسان‌ها آسیبی نبینند، به احتمال زیاد. از جمله جزیره

علیرغم اینکه گاهی اوقات می‌بینید «انسان‌ها بلای جان هستند و زمین بدون ما وضعیت بهتری خواهد داشت»، یک سناریوی آب و هوایی فاجعه‌آمیز که می‌تواند سطح دریاها را تا صدها فوت بالا بیاورد نیز به طور چشمگیری بر حیات وحش تأثیر می‌گذارد. در این حالت، دمای بالاتر به تنهایی زندگی را برای بسیاری از حیواناتی که در فیلم دیده می شوند غیرممکن می کند. «ربات وحشی» نابودی زمین را نقد می‌کند، اما همچنان به نوعی از تصاویر «زمین بی‌انسان بوکولیکی» که گاهی انسان‌دوستان را کم و بیش از تغییرات آب‌وهوایی بی‌تفاوت می‌کند، شاید به این دلیل که واقعیت این است که اگر انسان‌ها بمیرند بسیاری از طبیعت را با خود ببرید — خیلی ترسناک است.

یونیورسال داینامیکس به احتمال زیاد یک سازنده سلاح است
یکی از بی سر و صداترین چیزهای مبهم در مورد "روبات وحشی" این واقعیت است که یونیورسال داینامیکس منابع بسیار، پول و تلاش زیادی را برای بازیابی Roz خرج می کند - یک واحد ROZZUM که یافتن آن سخت است، این کار را نمی کند. می‌خواهد بازیابی شود و به طور فعال در برابر آن مقاومت می‌کند، و می‌تواند به راحتی در هر یک از عملکردهای آن با یک واحد ROZZUM یکسان جایگزین شود. به همان اندازه مبهم این واقعیت است که Universal Dynamics ظاهراً به نوعی از کنترل پنل درجه نظامی دسترسی دارد که با آن می تواند واحدهای خود را در سراسر جهان ردیابی کند.

این به دو چیز اشاره می کند: اول، این یک شرکت با پول زیادی است. دوم، منافعی در تصرف Roz دارد که فراتر از توجه به نیازهای اولیه مصرف کننده است. هیچ برنامه کاربردی ربات دستیار ممکنی نمی تواند به اندازه کافی با تجربیات جنگلی رز تقویت شود تا هزینه های هنگفتی را برای دستگیر کردن او توجیه کند. چه شرکت هایی ماشین های پیشرفته می سازند و پول زیادی به دست می آورند اما به مصرف کنندگان معمولی نمی فروشند؟ شرکت های تولید سلاح.

این مناسب ترین توضیح برای طراحی مفید و در عین حال بالقوه مخرب Roz است - واحدهای ROZZUM ممکن است علاوه بر خدمات دستیار خود برای عملیات نظامی نیز مجهز شوند. همچنین توضیح می دهد که چرا یونیورسال داینامیکس اینقدر ناامید است که او را بازیابی کند و او را برای اطلاعات استخراج کند. یک ROZZUM ارتقا یافته با تجربیات Roz برای کسی که فقط می‌خواهد باغبانی و بانکداری انجام دهد بسیار مفیدتر نخواهد بود. اما برای کسی که می خواهد به طور موثرتر صدمه بزند و نابود کند؟ او یک معدن طلا است.

چیزی که انسانیت رز را به خود جلب می کند، انتخاب او برای پایبندی به یک هدف است
"روبات وحشی" در قلب خود داستانی است درباره معنای داشتن هدف. چیزی که واحد ROZZUM 7134 را از رز متمایز می کند، چیزی که خود ماشینی او را از خود انسانی اش متمایز می کند، روشی است که او شروع به مبارزه با این سوال می کند. هنگامی که او به سادگی از پروتکل ها پیروی می کند، رز به هیچ وجه با هدف خود دست و پنجه نرم نمی کند، زیرا او به گونه ای طراحی شده است که وظایفی را که به او داده شده را اجرا کند.

در همین حال، Roz تکامل یافته، نیازی به دنبال کردن هیچ وظیفه ای ندارد. او اکنون می تواند انتخاب کند که آیا از دستورالعمل های کارخانه خود تبعیت کند یا خیر. گذشته از یک نقطه خاص، او به برایت بیل کمک نمی کند زیرا یک "دلیل" بیرونی برای وقف خود به این هدف وجود دارد. او به او کمک می کند زیرا می خواهد به او کمک کند و تصمیم می گیرد به آن متعهد باشد. او حتی به صراحت به برایت‌بیل می‌گوید که در مورد مسئولیت مرگ خانواده‌اش سکوت کرده است، زیرا او «به یک وظیفه نیاز دارد». او از بزرگ کردن و تربیت برایت بیل استقبال می کند تا اصلاً هدفی داشته باشد. هدفی که توسط خودش به او داده شده است.

آن لحظه - لحظه ای که او تصمیم می گیرد به هدفی پایبند باشد - لحظه ای است که رز به عمق روانشناختی واقعی دست می یابد. زندگی همین است: ما خودمان به آن معنا می دهیم و به آن معنا متعهد می شویم. هدف یک دستورالعمل خارجی نیست. این چیزی است که ما به طور مداوم اختراع می کنیم. از زمانی که "WALL-E" یک ربات اینقدر در مورد انسانیت خودمان به ما یاد نداده است.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.