شنبه ۰۸ اردیبهشت ۰۳ ۱۶:۱۳ ۱۱ بازديد
اکشن و کمدی معمولاً ترکیبی عالی هستند، زیرا، اجازه دهید با آن روبرو شویم، چه کسی خواهان خنده در کنار یک اکشن بیپرده نیست؟ Boy Kills World، فیلمی جدید از تهیهکننده سام ریمی و کارگردان اولین بار موریتز مور، احساس میکند که تلفیقی از فیلمهای اکشن موفق مختلف است و در عین حال تلاش میکند لحنی طنز ایجاد کند که مستقیماً به تماشاگر چشمک بزند. از فرنچایزهایی مانند The Raid، Iron Sky و Dragon Ball Z الهام گرفته شده است.
این فیلم دارای یک بازیگر هیجان انگیز از جمله بیل اسکارسگارد، شارلتو کوپلی، میشل داکری و جسیکا روث با استعداد فوق العاده است. همچنین پیش فرضی دارد که نوید یک فیلم B اکشن تخیلی و ژانر را می دهد. به نظر می رسد یک فیلم شنبه شب عالی است. حداقل باید اینطور باشد.
شخصیت اصلی Boy Kills World (Skarsgård) یک فرد تنهای لال است که احتمالاً مادرش توسط یک دیکتاتور خشن کشته شده است و او از آن زمان توسط یک شمن (یایان روحیان) در جنگل بزرگ شده است. پسر به دنبال انتقام از شرایط بد زندگی خود، به شهر می رود تا در یک حمله خونین با چندین شخصیت عجیب و غریب، واقعی و خیالی، از جمله یک دختر جوان (کوین کوپلند) که لباس پری می پوشد و والس خطرناک می کند، متحد می شود. موقعیت های بدون چشم به هم زدن و باشو خسته (اندرو کوجی).
روی کاغذ، همه اینها مانند یک فیلم رادیکال به نظر می رسد که آماده تبدیل شدن به یک فیلم کلاسیک اکشن است. اسکارسگارد همچنین با بازی Barbarian, John Wick: Chapter 4 در یک رگه کاملاً برنده بوده است و به زودی در فیلم های مطرحی مانند راه اندازی مجدد کلاغ و Nosferatu ساخته رابرت اگرز بازی خواهد کرد. تقریباً انگار هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند.
«پسر دنیا را میکشد» مضحکتر از FunBoy Kills World است، با یک سکانس کمیک به سبک داستانهای ضدقهرمان ساکت ما شروع میشود، قبل از اینکه به روایت شخصیتمان که قرار نیست صحبت کند، بپردازد. با این حال، او ساکت نمیشود و دائماً سعی میکند جوکهای خودارجاعی و تحقیرآمیز درباره دوستی با سوسکها و بدترین شانسهای قابل تصور را به زبان بیاورد. اسکارسگارد از نظر فیزیکی نقش پایینی دارد، که برای هیچ کس نباید غافلگیرکننده باشد، اما فیلمنامه در مورد نحوه استفاده از او در تضاد است. آیا قرار است او یک مبارز لال بی طنز باشد یا قرار است یک راوی باهوش دانا باشد؟ فیلم هرگز نمی تواند به طور کامل تصمیم بگیرد.
کوپلی، که به نظر میرسد در این نوع فیلمهای ژانر استعدادی دارد، به عنوان یکی از شخصیتهای شرور فیلم، در نقش پلک زدن و از دست دادن آن کاملا هدر میرود. برجسته واقعی Rothe در 27 ژوئن است، که تقریباً سایر بازیگران را که نقش یکی از تنها شخصیت های جذاب فیلم را بازی می کنند، به نمایش می گذارد.
فیلمهایی مثل Boy Kills World زیاد دیده نمیشوند، مخصوصاً با این نوع جاهطلبی، اما بیشتر آنها احساس میکنند که در یک شوخی هستند که انتظار دارند دیگران با آن همراه باشند. مشکل این است که هرگز زمینه را به مخاطب نمی دهد. Mohr از Boy Kills World استفاده می کند تا همه چیز را به جز سینک آشپزخانه به سمت مخاطبانش پرتاب کند. حداقل، هدایت او به دور از ملایمت است. در واقع، تقریباً در همه چیز، سبک و استعداد بیش از حد وجود دارد.
در نزدیک به دو ساعت، شما همچنین شروع به احساس طول فیلم می کنید، به خصوص زمانی که بخش خوبی از زمان پخش به حس طنز جذاب آن اختصاص دارد. در حالی که اکشن و دیوانگی وقتی که طرح به سرعت بالا می رود، هرگز از تصویر خارج نمی شود، شما همچنین به سرعت نسبت به آن حساسیت زدایی می کنید، حتی زمانی که اندام ها شروع به دررفتگی می کنند و سرها بریده می شوند.
«پسر دنیا را می کشد» دارای برس هایی با خلاقیت است
جهان سازی اینجا جذاب است و پتانسیل زیادی دارد. این چیدمان عالی برای یک فیلم بی دیستوپیایی است، اما بسیاری از آن به دلیل این واقعیت که به نظر میرسد سازندگان فیلم به شوخیهایی به چپ و راست علاقهمندترند که حتی یک بار هم جواب نمیدهند، هدر میرود. سعی میکند مخاطب را با ماهیت مسخرهاش همراهی کند، اما هرگز سعی نمیکند به آنها زمان بدهد تا سازگار شوند. در عوض، Boy Kills World را نفرت انگیز می بیند و بیننده در 15 دقیقه اول فیلم احساس خستگی می کند. انگار که تیم خلاق می خواستند یک فیلم کالت بسازند اما کاملاً فراموش کرده بودند که فیلم های کالت باید سرگرم کننده باشند.
حتی کاردستی نمایش داده شده بد نیست. طراحی تولید و تخیل فیلم بسیار دیوانه و شگفت انگیز است. از خانه جنگلی شمن گرفته تا شهر رو به زوال آیندهای که Boy به آن سفر میکند، شور و اشتیاق زیادی در این جزئیات وجود دارد. مایه تاسف است که فیلمنامه هرگز آن را به طور کامل اجرا نمی کند. تلاش زیادی برای ایجاد این دنیای دور از تنش انجام شد، فقط به این دلیل که انگار تودهای از ایدههای مختلف باشد.
چند لحظه کلیدی در Boy Kills World وجود دارد که به طرز باورنکردنی احساس رضایت می کند، از جمله دومین استفاده از رنده پنیر در یک فیلم پس از Evil Dead Rise و سکانسی که قهرمان ما را در مقابل یک ارتش قاتل از طلسم های غلات نشان می دهد. بیشتر اکشن ها راضی کننده فیلمبرداری شده است. هرگز گرفتار دستگاه های ویرایش سریع و مه پاش نمی شود که این همه فیلم اکشن جریان اصلی را که این روزها بر روی صفحه نمایش بزرگ و در جریان پخش می شوند پر می کند. فقط این است که طنز طنزآمیز و آزاردهندهای را نیز دارد که در تمام خون، خشونت و هرجومرجی که روی صفحه در حال پخش است، به طور همزمان پخش میشود. این باعث میشود اولین کارگردانی Mohr به اشتباهی تبدیل شود که به نفع خودش بیش از حد به خودش اعتماد دارد.
اضافه شدن H. Jon Benjamin نمی تواند "پسر جهان را می کشد" را نجات دهد
سپتامبر گذشته وقتی اولین بار Boy Kills World را دیدم، طرفدار آن نبودم. شبیه یک ددپول نامتعارف با خشونت شیک و کنایه های مداوم بود. با این حال، در حالی که فیلم ددپول درک محکمی از لحن درجه بندی R خود دارد، Boy Kills World احساس میکند یک آشفتگی تونی گیجکننده است. پس از اینکه لاینزگیت فیلم را خریداری کرد و بازاریابی شروع شد، وقتی فهمیدم فیلم از اولین باری که آن را دیدم تغییر کرده است، شگفت زده شدم. در حالی که برش اصلی که من دیدم ظاهراً دارای یک روایت صدایی از اسکارسگارد است که معمولاً قابل اعتماد است که صدای انیمهای مصنوعی را انجام میدهد، این نسخه جدید فیلم توسط صداپیشه و کمدین کهنهکار H. Jon Benjamin روایت میشود. این هم همه چیز نیست: برش در TIFF نیز با مقدمه ای تحت تأثیر انیمه آغاز شد که اکنون با مونتاژ لایو اکشن جایگزین شده است.
صرف نظر از این، این نسخه "تثبیت شده" Boy Kills World هنوز هم عالی نیست. تک لاینها و شوخیهای همیشگی هنوز بیشتر تحریککننده هستند تا خندهدار، و اگرچه روایت صوتی بنجامین مطمئناً بهتر از اسکارسگارد است، اما هنوز دلیل نیاز به گنجاندن آن را توجیه نمیکند. گفتن داستانی با یک قهرمان لال قبلاً به خوبی انجام شده است، اما فیلم هرگز به آن متعهد نیست، زیرا قهرمان ظاهراً ساکت ما هنوز نمیتواند سکوت کند.
این فیلم دارای یک بازیگر هیجان انگیز از جمله بیل اسکارسگارد، شارلتو کوپلی، میشل داکری و جسیکا روث با استعداد فوق العاده است. همچنین پیش فرضی دارد که نوید یک فیلم B اکشن تخیلی و ژانر را می دهد. به نظر می رسد یک فیلم شنبه شب عالی است. حداقل باید اینطور باشد.
شخصیت اصلی Boy Kills World (Skarsgård) یک فرد تنهای لال است که احتمالاً مادرش توسط یک دیکتاتور خشن کشته شده است و او از آن زمان توسط یک شمن (یایان روحیان) در جنگل بزرگ شده است. پسر به دنبال انتقام از شرایط بد زندگی خود، به شهر می رود تا در یک حمله خونین با چندین شخصیت عجیب و غریب، واقعی و خیالی، از جمله یک دختر جوان (کوین کوپلند) که لباس پری می پوشد و والس خطرناک می کند، متحد می شود. موقعیت های بدون چشم به هم زدن و باشو خسته (اندرو کوجی).
روی کاغذ، همه اینها مانند یک فیلم رادیکال به نظر می رسد که آماده تبدیل شدن به یک فیلم کلاسیک اکشن است. اسکارسگارد همچنین با بازی Barbarian, John Wick: Chapter 4 در یک رگه کاملاً برنده بوده است و به زودی در فیلم های مطرحی مانند راه اندازی مجدد کلاغ و Nosferatu ساخته رابرت اگرز بازی خواهد کرد. تقریباً انگار هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند.
«پسر دنیا را میکشد» مضحکتر از FunBoy Kills World است، با یک سکانس کمیک به سبک داستانهای ضدقهرمان ساکت ما شروع میشود، قبل از اینکه به روایت شخصیتمان که قرار نیست صحبت کند، بپردازد. با این حال، او ساکت نمیشود و دائماً سعی میکند جوکهای خودارجاعی و تحقیرآمیز درباره دوستی با سوسکها و بدترین شانسهای قابل تصور را به زبان بیاورد. اسکارسگارد از نظر فیزیکی نقش پایینی دارد، که برای هیچ کس نباید غافلگیرکننده باشد، اما فیلمنامه در مورد نحوه استفاده از او در تضاد است. آیا قرار است او یک مبارز لال بی طنز باشد یا قرار است یک راوی باهوش دانا باشد؟ فیلم هرگز نمی تواند به طور کامل تصمیم بگیرد.
کوپلی، که به نظر میرسد در این نوع فیلمهای ژانر استعدادی دارد، به عنوان یکی از شخصیتهای شرور فیلم، در نقش پلک زدن و از دست دادن آن کاملا هدر میرود. برجسته واقعی Rothe در 27 ژوئن است، که تقریباً سایر بازیگران را که نقش یکی از تنها شخصیت های جذاب فیلم را بازی می کنند، به نمایش می گذارد.
فیلمهایی مثل Boy Kills World زیاد دیده نمیشوند، مخصوصاً با این نوع جاهطلبی، اما بیشتر آنها احساس میکنند که در یک شوخی هستند که انتظار دارند دیگران با آن همراه باشند. مشکل این است که هرگز زمینه را به مخاطب نمی دهد. Mohr از Boy Kills World استفاده می کند تا همه چیز را به جز سینک آشپزخانه به سمت مخاطبانش پرتاب کند. حداقل، هدایت او به دور از ملایمت است. در واقع، تقریباً در همه چیز، سبک و استعداد بیش از حد وجود دارد.
در نزدیک به دو ساعت، شما همچنین شروع به احساس طول فیلم می کنید، به خصوص زمانی که بخش خوبی از زمان پخش به حس طنز جذاب آن اختصاص دارد. در حالی که اکشن و دیوانگی وقتی که طرح به سرعت بالا می رود، هرگز از تصویر خارج نمی شود، شما همچنین به سرعت نسبت به آن حساسیت زدایی می کنید، حتی زمانی که اندام ها شروع به دررفتگی می کنند و سرها بریده می شوند.
«پسر دنیا را می کشد» دارای برس هایی با خلاقیت است
جهان سازی اینجا جذاب است و پتانسیل زیادی دارد. این چیدمان عالی برای یک فیلم بی دیستوپیایی است، اما بسیاری از آن به دلیل این واقعیت که به نظر میرسد سازندگان فیلم به شوخیهایی به چپ و راست علاقهمندترند که حتی یک بار هم جواب نمیدهند، هدر میرود. سعی میکند مخاطب را با ماهیت مسخرهاش همراهی کند، اما هرگز سعی نمیکند به آنها زمان بدهد تا سازگار شوند. در عوض، Boy Kills World را نفرت انگیز می بیند و بیننده در 15 دقیقه اول فیلم احساس خستگی می کند. انگار که تیم خلاق می خواستند یک فیلم کالت بسازند اما کاملاً فراموش کرده بودند که فیلم های کالت باید سرگرم کننده باشند.
حتی کاردستی نمایش داده شده بد نیست. طراحی تولید و تخیل فیلم بسیار دیوانه و شگفت انگیز است. از خانه جنگلی شمن گرفته تا شهر رو به زوال آیندهای که Boy به آن سفر میکند، شور و اشتیاق زیادی در این جزئیات وجود دارد. مایه تاسف است که فیلمنامه هرگز آن را به طور کامل اجرا نمی کند. تلاش زیادی برای ایجاد این دنیای دور از تنش انجام شد، فقط به این دلیل که انگار تودهای از ایدههای مختلف باشد.
چند لحظه کلیدی در Boy Kills World وجود دارد که به طرز باورنکردنی احساس رضایت می کند، از جمله دومین استفاده از رنده پنیر در یک فیلم پس از Evil Dead Rise و سکانسی که قهرمان ما را در مقابل یک ارتش قاتل از طلسم های غلات نشان می دهد. بیشتر اکشن ها راضی کننده فیلمبرداری شده است. هرگز گرفتار دستگاه های ویرایش سریع و مه پاش نمی شود که این همه فیلم اکشن جریان اصلی را که این روزها بر روی صفحه نمایش بزرگ و در جریان پخش می شوند پر می کند. فقط این است که طنز طنزآمیز و آزاردهندهای را نیز دارد که در تمام خون، خشونت و هرجومرجی که روی صفحه در حال پخش است، به طور همزمان پخش میشود. این باعث میشود اولین کارگردانی Mohr به اشتباهی تبدیل شود که به نفع خودش بیش از حد به خودش اعتماد دارد.
اضافه شدن H. Jon Benjamin نمی تواند "پسر جهان را می کشد" را نجات دهد
سپتامبر گذشته وقتی اولین بار Boy Kills World را دیدم، طرفدار آن نبودم. شبیه یک ددپول نامتعارف با خشونت شیک و کنایه های مداوم بود. با این حال، در حالی که فیلم ددپول درک محکمی از لحن درجه بندی R خود دارد، Boy Kills World احساس میکند یک آشفتگی تونی گیجکننده است. پس از اینکه لاینزگیت فیلم را خریداری کرد و بازاریابی شروع شد، وقتی فهمیدم فیلم از اولین باری که آن را دیدم تغییر کرده است، شگفت زده شدم. در حالی که برش اصلی که من دیدم ظاهراً دارای یک روایت صدایی از اسکارسگارد است که معمولاً قابل اعتماد است که صدای انیمهای مصنوعی را انجام میدهد، این نسخه جدید فیلم توسط صداپیشه و کمدین کهنهکار H. Jon Benjamin روایت میشود. این هم همه چیز نیست: برش در TIFF نیز با مقدمه ای تحت تأثیر انیمه آغاز شد که اکنون با مونتاژ لایو اکشن جایگزین شده است.
صرف نظر از این، این نسخه "تثبیت شده" Boy Kills World هنوز هم عالی نیست. تک لاینها و شوخیهای همیشگی هنوز بیشتر تحریککننده هستند تا خندهدار، و اگرچه روایت صوتی بنجامین مطمئناً بهتر از اسکارسگارد است، اما هنوز دلیل نیاز به گنجاندن آن را توجیه نمیکند. گفتن داستانی با یک قهرمان لال قبلاً به خوبی انجام شده است، اما فیلم هرگز به آن متعهد نیست، زیرا قهرمان ظاهراً ساکت ما هنوز نمیتواند سکوت کند.
- ۰ ۰
- ۰ نظر