شنبه ۲۲ اردیبهشت ۰۳ ۱۵:۴۱ ۱۳ بازديد
هنگامی که پیش درآمد روپرت وایات در سال 2011 با عنوان "ظهور سیاره میمون ها" یک فرنچایز پنج دهه ای را احیا کرد - که از دهه 60 کتاب ها، فیلم ها، سریال های تلویزیونی و کمیک ها را در بر می گرفت - این کار را با تعهدی تازه به یک اثر قدرتمند انجام داد. ، داستان بی انتها: ساده اما نه ساده دل، عمیقاً احساسی اما به دور از جنون.
سزار، قهرمان میمون این فیلم که از طریق فناوری ضبط پرفورمنس پیشگامانه توسط اندی سرکیس به تصویر کشیده شده است (نوعی تفاوت بازیگری را ارائه می دهد که نباید توسط آکادمی نادیده گرفته می شد)، این داستان را در دو دنباله هدایت کرد که هر دوی آنها به زیبایی توسط مت ریوز کارگردانی شده اند. — «طلوع سیاره میمونها» در سال ۲۰۱۴ و «جنگ برای سیاره میمونها» در سال ۲۰۱۷. سزار که توسط دستان انسان دلسوز جیمز فرانکو در فیلم اول بزرگ شده بود، به سرعت طمع خود ویرانگر جهان انسان طبقاتی و تبعیض آمیز را در این سه گانه شکست و جایگاه شایسته خود را به عنوان رهبر نوع خود به دست آورد، در حالی که یک ویروس ساخته دست انسان میمون ها را باهوش تر کرد. هوش و توانایی های گفتاری انسان ها را ربود و تقریباً بشر را از بین برد.
در مجموع، این سه گانه شاید به بهترین فرنچایز این قرن تبدیل شد، در برابر ابیات بزرگ و پر سر و صدا ایستادگی کرد و به طور غیرمنتظره ای به ما یادآوری کرد که از هالیوود با بودجه کلان و دنباله دار چه می خواهیم: چیزی متفکرانه، سرگرم کننده و روشنگر درباره اینکه چه کسی چه کسی می خواهد. ما هستیم و آرزو داریم باشیم فیلم جدید «دونده پیچ و خم» کارگردان درخشان «پادشاهی سیاره میمونها» به کارگردانی وس بال، با اطمینان از ارزشهای فیلمهای سزار محور مانند انصاف، وفاداری و همبستگی جمعی در ردپای این میراث اخیر قدم برمیدارد. آستین با غرور
مانند پیشینیان خود، دنباله بال میداند که این اصول منحصراً به انسانها تعلق ندارند - نه در ماجراجویی علمی تخیلی او، نه در دنیای واقعی که در آن پادشاهی حیوانات با مجموعه قوانین و اخلاقیات خود زندگی میکند. و همراه با فیلمنامه نویس خود جاش فریدمن (از فیلم شگفت انگیز «آواتار: راه آب» که در اینجا شاهد تشابهات بصری و موضوعی زیادی با آن خواهید بود)، بال با اطمینان فیلمی را ارائه می دهد که در صحنه های اکشن خود هیجان انگیز است و از نظر بصری بیان می شود. همانطور که در طرح خود به طور متفکرانه منسجم است. در «پادشاهی»، حتی یک ایده یا صحنه بیهوده وجود ندارد که به طور تصادفی معرفی شده باشد، بدون اینکه بازدهی کاملاً مفیدی که داستان را عمیقتر و کامل میکند، معرفی شود. به عبارت دیگر، اینجا یک فیلم است – خوب، یک فرنچایز – که در آن میبینید نویسندگان و فیلمسازان باهوشی در حال تلاش هستند تا همه چیز را کامل کنند، نه اتاقهای جلسه که به خدمات بی روح از طرفداران اختصاص داده شده است.
داستان «پادشاهی» نسلها پس از وقایع «جنگ»، پس از زمان سزار روایت میشود. شامپانزه های جوان نوآ (اوون تیگ)، آنایا (تراویس جفری) و سونا (لیدیا پکهام) از قبیله عقاب - که همگی از طریق فیلمبرداری پرفورمنس به تصویر کشیده شده اند - در ابتدای فیلم از ارتفاعات عظیمی بالا می روند تا نوآ بتواند یک تخم عقاب را پیدا کند. طبق آیین های قبیله اش و در طول سال ها مانند سالمندان دنیای خود با پرنده باشکوه پیوند می خورد. نوآ نترس پس از یک شلیک زیبا و فرار پر حادثه که تقریباً به قیمت جان او تمام می شد، موفق می شود تخم خود را از لانه بگیرد.
اما هنگامی که یک انسان مرموز - مای وحشی و جیوهدار فریا آلن - که او را دنبال میکند، بهطور تصادفی آن را میشکند، نوآ به دنبال یافتن یک انسان جدید میشود و ناخواسته پایگاه خانگی آرام خود را هدف میمونهای نقابدار شرور به رهبری پروکسیموس سزار (کوین دوراند) میکند. ). پروکسیموس با پیچاندن آموزههای آبرومندانه سزار و کلمات حکیمانهای مانند «میمونها با هم قوی» و ساخت ارتشی برای داشتن روزی اسرار فناوریای که انسانها نسلها پیش از خود به جا گذاشتهاند، روستای نوآ را ویران میکند، پدرش را میکشد و مای را در تلاشش شکار میکند. در سراسر این سکانس های موش و گربه میخ گزنده، دوربین فیلمبردار غوطه ور، گیولا پادوس، تاثیرگذار و هیجان انگیز است، اکشنی در مقیاس بزرگ که به شدت تنش زا است، و منطقی تر از آنچه این روزها می بینیم ساخته شده است.
پس از یک فاصله دوست داشتنی زمانی که نوآ با یک اورانگوتان تنها آشنا می شود و در مورد سزار واقعی به عنوان یک رهبر قوی، اخلاقی و دلسوز باخبر می شود، میمون جوان و می خود را به همراه دیگر اعضای برده شده قبیله عقاب، از جمله نوآ که در بالا ذکر شد، در اسارت پروکسیموس می بینند. دوستان در یک پایگاه بادگیر و آسیبدیده از اقیانوس در کنار طاق قفل شدهای که انسانها آن را تخلیه کردهاند، ترواتان ویلیام اچ میسی نیز وجود دارد، یک انسان باهوش وونگاتخوان که وظیفه دارد به پروکسیموس هر آنچه در مورد روشهای انسان میداند بیاموزد. طراحی تولید دانیل تی دورنس واقعاً در این بخشها آواز میخواند، با سطح جزئیاتی که در سکونتگاه میمونها و طاقمانند «دنیای آب» دیده میشود، وقتی بالاخره وارد آن شدیم (البته، شاید کمی راحت).
به تدریج و در طول سومین پرده خیرهکننده که در آن «پادشاهی» برخی از صحنههای بصری واقعاً خیرهکننده به سبک «راه آب» را به نمایش میگذارد، فیلم بذر فصلهای بعدی را میکارد و پرسشهای موضوعی خود را در مورد اینکه آیا صلح بین گونهها میتوانست تجدید شود. حاصل شود. اما شاید مهمتر از آن، "پادشاهی" آشکارا ضد اسلحه و ضد خشونت، نگرانی ها و فجایع دنیای مدرن را هوشمندانه و متفکرانه در ساختار خود بررسی می کند. آیا مواقعی وجود دارد که کنار گذاشتن صلح طلبی را ضروری می کند؟ (مخصوصاً یک صحنه تکان دهنده در مورد Mae وجود دارد که به این سوال فکر می کند که یک فیلم بی دندان کمتر از پرسیدن آن می ترسد.) آیا ما درس های درستی از گذشته خود می آموزیم، اگر اصلاً چیزی یاد می گیریم؟ چرا لعنتی نمی توانیم همه با هم کنار بیاییم؟
برای روشن شدن، «پادشاهی» پاسخهایی ندارد. اما شما می توانید با قیمت پایین خود شرط ببندید که این فرانچایز کمیاب و عمیق سینمایی هالیوود تا زمانی که ما کمی به دانستن نزدیکتر نشویم، از کند و کاو دست نخواهد کشید.
سزار، قهرمان میمون این فیلم که از طریق فناوری ضبط پرفورمنس پیشگامانه توسط اندی سرکیس به تصویر کشیده شده است (نوعی تفاوت بازیگری را ارائه می دهد که نباید توسط آکادمی نادیده گرفته می شد)، این داستان را در دو دنباله هدایت کرد که هر دوی آنها به زیبایی توسط مت ریوز کارگردانی شده اند. — «طلوع سیاره میمونها» در سال ۲۰۱۴ و «جنگ برای سیاره میمونها» در سال ۲۰۱۷. سزار که توسط دستان انسان دلسوز جیمز فرانکو در فیلم اول بزرگ شده بود، به سرعت طمع خود ویرانگر جهان انسان طبقاتی و تبعیض آمیز را در این سه گانه شکست و جایگاه شایسته خود را به عنوان رهبر نوع خود به دست آورد، در حالی که یک ویروس ساخته دست انسان میمون ها را باهوش تر کرد. هوش و توانایی های گفتاری انسان ها را ربود و تقریباً بشر را از بین برد.
در مجموع، این سه گانه شاید به بهترین فرنچایز این قرن تبدیل شد، در برابر ابیات بزرگ و پر سر و صدا ایستادگی کرد و به طور غیرمنتظره ای به ما یادآوری کرد که از هالیوود با بودجه کلان و دنباله دار چه می خواهیم: چیزی متفکرانه، سرگرم کننده و روشنگر درباره اینکه چه کسی چه کسی می خواهد. ما هستیم و آرزو داریم باشیم فیلم جدید «دونده پیچ و خم» کارگردان درخشان «پادشاهی سیاره میمونها» به کارگردانی وس بال، با اطمینان از ارزشهای فیلمهای سزار محور مانند انصاف، وفاداری و همبستگی جمعی در ردپای این میراث اخیر قدم برمیدارد. آستین با غرور
مانند پیشینیان خود، دنباله بال میداند که این اصول منحصراً به انسانها تعلق ندارند - نه در ماجراجویی علمی تخیلی او، نه در دنیای واقعی که در آن پادشاهی حیوانات با مجموعه قوانین و اخلاقیات خود زندگی میکند. و همراه با فیلمنامه نویس خود جاش فریدمن (از فیلم شگفت انگیز «آواتار: راه آب» که در اینجا شاهد تشابهات بصری و موضوعی زیادی با آن خواهید بود)، بال با اطمینان فیلمی را ارائه می دهد که در صحنه های اکشن خود هیجان انگیز است و از نظر بصری بیان می شود. همانطور که در طرح خود به طور متفکرانه منسجم است. در «پادشاهی»، حتی یک ایده یا صحنه بیهوده وجود ندارد که به طور تصادفی معرفی شده باشد، بدون اینکه بازدهی کاملاً مفیدی که داستان را عمیقتر و کامل میکند، معرفی شود. به عبارت دیگر، اینجا یک فیلم است – خوب، یک فرنچایز – که در آن میبینید نویسندگان و فیلمسازان باهوشی در حال تلاش هستند تا همه چیز را کامل کنند، نه اتاقهای جلسه که به خدمات بی روح از طرفداران اختصاص داده شده است.
داستان «پادشاهی» نسلها پس از وقایع «جنگ»، پس از زمان سزار روایت میشود. شامپانزه های جوان نوآ (اوون تیگ)، آنایا (تراویس جفری) و سونا (لیدیا پکهام) از قبیله عقاب - که همگی از طریق فیلمبرداری پرفورمنس به تصویر کشیده شده اند - در ابتدای فیلم از ارتفاعات عظیمی بالا می روند تا نوآ بتواند یک تخم عقاب را پیدا کند. طبق آیین های قبیله اش و در طول سال ها مانند سالمندان دنیای خود با پرنده باشکوه پیوند می خورد. نوآ نترس پس از یک شلیک زیبا و فرار پر حادثه که تقریباً به قیمت جان او تمام می شد، موفق می شود تخم خود را از لانه بگیرد.
اما هنگامی که یک انسان مرموز - مای وحشی و جیوهدار فریا آلن - که او را دنبال میکند، بهطور تصادفی آن را میشکند، نوآ به دنبال یافتن یک انسان جدید میشود و ناخواسته پایگاه خانگی آرام خود را هدف میمونهای نقابدار شرور به رهبری پروکسیموس سزار (کوین دوراند) میکند. ). پروکسیموس با پیچاندن آموزههای آبرومندانه سزار و کلمات حکیمانهای مانند «میمونها با هم قوی» و ساخت ارتشی برای داشتن روزی اسرار فناوریای که انسانها نسلها پیش از خود به جا گذاشتهاند، روستای نوآ را ویران میکند، پدرش را میکشد و مای را در تلاشش شکار میکند. در سراسر این سکانس های موش و گربه میخ گزنده، دوربین فیلمبردار غوطه ور، گیولا پادوس، تاثیرگذار و هیجان انگیز است، اکشنی در مقیاس بزرگ که به شدت تنش زا است، و منطقی تر از آنچه این روزها می بینیم ساخته شده است.
پس از یک فاصله دوست داشتنی زمانی که نوآ با یک اورانگوتان تنها آشنا می شود و در مورد سزار واقعی به عنوان یک رهبر قوی، اخلاقی و دلسوز باخبر می شود، میمون جوان و می خود را به همراه دیگر اعضای برده شده قبیله عقاب، از جمله نوآ که در بالا ذکر شد، در اسارت پروکسیموس می بینند. دوستان در یک پایگاه بادگیر و آسیبدیده از اقیانوس در کنار طاق قفل شدهای که انسانها آن را تخلیه کردهاند، ترواتان ویلیام اچ میسی نیز وجود دارد، یک انسان باهوش وونگاتخوان که وظیفه دارد به پروکسیموس هر آنچه در مورد روشهای انسان میداند بیاموزد. طراحی تولید دانیل تی دورنس واقعاً در این بخشها آواز میخواند، با سطح جزئیاتی که در سکونتگاه میمونها و طاقمانند «دنیای آب» دیده میشود، وقتی بالاخره وارد آن شدیم (البته، شاید کمی راحت).
به تدریج و در طول سومین پرده خیرهکننده که در آن «پادشاهی» برخی از صحنههای بصری واقعاً خیرهکننده به سبک «راه آب» را به نمایش میگذارد، فیلم بذر فصلهای بعدی را میکارد و پرسشهای موضوعی خود را در مورد اینکه آیا صلح بین گونهها میتوانست تجدید شود. حاصل شود. اما شاید مهمتر از آن، "پادشاهی" آشکارا ضد اسلحه و ضد خشونت، نگرانی ها و فجایع دنیای مدرن را هوشمندانه و متفکرانه در ساختار خود بررسی می کند. آیا مواقعی وجود دارد که کنار گذاشتن صلح طلبی را ضروری می کند؟ (مخصوصاً یک صحنه تکان دهنده در مورد Mae وجود دارد که به این سوال فکر می کند که یک فیلم بی دندان کمتر از پرسیدن آن می ترسد.) آیا ما درس های درستی از گذشته خود می آموزیم، اگر اصلاً چیزی یاد می گیریم؟ چرا لعنتی نمی توانیم همه با هم کنار بیاییم؟
برای روشن شدن، «پادشاهی» پاسخهایی ندارد. اما شما می توانید با قیمت پایین خود شرط ببندید که این فرانچایز کمیاب و عمیق سینمایی هالیوود تا زمانی که ما کمی به دانستن نزدیکتر نشویم، از کند و کاو دست نخواهد کشید.
- ۰ ۰
- ۰ نظر