شنبه ۲۳ تیر ۰۳ ۱۵:۲۷ ۲۱ بازديد
"Fly Me to the Moon" به شدت از رام کامی پر جنب و جوش، یکپارچهسازی با سیستمعامل تا طنزهای سیاسی بدبینانه گرفته تا درام سنگین و پشیمانآمیز و دوباره به این سمت میرود. فیلم کارگردان گرگ برلانتی که به شدت آشفته و طولانی است، در نهایت جذابیت قابل توجه ستاره های فهرست A خود، اسکارلت جوهانسون وچنینگ تیتوم را که به طور جداگانه جذاب هستند، اما هیچ شیمی با یکدیگر ندارند، از بین می برد.
جوهانسون در اینجا بهویژه به عنوان کلی جونز، مدیر تبلیغات اواخر دهه 60 که از یک آژانس منهتن اخراج میشود تا برنامه فضایی را به مردم آمریکا بفروشد، کاریزماتیک است. او دان دریپر با دامن مدادی صورتی است – و ماری زوفرس، طراح لباس، همکار قدیمی برادران کوئن، که مجموعهای واقعا خیرهکننده از مجموعههای شیک اواسط قرن را برای این بازیگران جمعآوری کرده است. چهره دولتی در سایه که در یک بار در مورد کنسرت به کلی نزدیک می شود (وودی هارلسون، بازیگوشانه در یک فدورا تهدیدآمیز) درباره اینکه زیبایی او چقدر در خط کارش مفید است، اظهار نظر می کند. اما توانایی او در خواندن افراد و فهمیدن اینکه چه چیزی باعث میشود آنها را بخواند، او را حتی قدرتمندتر میکند.
تماشای کلی که از لحظهای به لحظهی دیگر خود را تبدیل به فردی میکند که برای رسیدن به مسیرش باید باشد، منبع اصلی شادی در فیلم برلانتی، بر اساس فیلمنامهای از رز گیلروی است. آیا او یک دروغگوی اجباری است؟ شاید. اما او همچنین در کار خود بسیار خوب است.
به همین دلیل است که رابطه عاشقانه فرضی او با کارگردان فیلم Tatum، کول دیویس، بی معنی است، فراتر از این که این دو افراد فوق العاده زیبا هستند. کلی و کول یک شب زیبا در درخشش نئون یک غذاخوری ساحل کاکائو در فلوریدا با هم آشنا می شوند. روز بعد، آنها لحظه ای ناخوشایند را از "تاپ گان" می گذرانند که متوجه می شوند مجبور خواهند شد با هم کار کنند. اما کول هیچ بخشی از شیطنت های کلی را نمی خواهد. خلبانی باهوش که باید خودش فضانورد میشد، او همه کاره است، و او همچنان غرق تراژدی آپولو 1 است، حتی زمانی که ماموریت ماه آپولو 11 در افق بزرگ به نظر میرسد. او یک جور درگ است.
شوخیهای تند برای این نوع کمدی رمانتیک بسیار مهم است. هدف "Fly Me to the Moon" جرقه هایی است که ما در تمام آن کلاسیک های راک هادسون و دوریس دی از آن لذت برده ایم. در اینجا، اغلب احساس میشود که جوهانسون و تیتوم در فیلمهای کاملاً متفاوتی هستند. او جوشان و نترس است؛ او رواقی و دلهره آور است جالب اینجاست که کریس ایوانز در ابتدا قرار بود نقش کول را ایفا کند، و میتوانست بسیار مناسبتر باشد، فقط تا حدی به این دلیل که او و جوهانسون در زندگی واقعی دوستان دیرینهای هستند. در اینجا نیاز به سبکی وجود دارد که به نظر می رسد Tatum نمی تواند آن را احضار کند، اگرچه این نیز به این دلیل است که در صفحه وجود ندارد. و بعداً در فیلم، وقتی کلی و کول مینشینند تا شیاطین خود را به یکدیگر نشان دهند، فیلم برای این زبالههای نمایشی خستهکننده متوقف میشود.
کول بهویژه خشمگین میشود که بفهمد بخشی از وظیفه کلی شامل استخدام کارگردان و بازیگرانی است که در صورت شکست فیلم واقعی، فرود ماه را تقلبی روی صحنههای موسیقی تقلبی کنند. البته این یک تئوری توطئه برای دههها بوده است، از جمله این تصور که خود استنلی کوبریک در راس کار بوده است - الهامبخش چند جوک بیحساب و دور ریختنی در اینجا. جیم راش بهعنوان یک فیلمساز بهشدت پر زرق و برق اما ناامید، مناظر را میجوید که در نهایت این فرصت را پیدا میکند تا هنر خود را به رخ بکشد، حتی اگر کسی از آن مطلع نباشد. او قطعاً می داند که در چه فیلمی بازی می کند - یا حداقل، این می تواند چه فیلمی باشد.
از اینجا، «Fly Me to the Moon» در پایانهای متعددی گرفتار میشود، با اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی جعلی که در نهایت به هم ریخته میشود. ادامه مییابد و از چیزی که ممکن است نتیجهگیری طبیعی باشد گذشته است، انگیزهها و تحولاتی را بیان میکند که اگر به تخیل ما سپرده میشد، جذابتر میشد. فیلم برلانتی بهعنوان یک داستان مسخرهآمیز بسیار مؤثرتر از یک درام تکاندهنده است، و در بیش از دو ساعت، 30 دقیقه آخر یا بیشتر شبیه یک ابدیت است.
بازیکنان پشتیبان توانمندی مانند ری رومانو و آنا گارسیا تنها با شخصیتهای باریکی که به آنها داده میشود، میتوانند در تمام این اوج و فرودها کارهای زیادی انجام دهند. و کالین جوست از "Saturday Night Live" - که اتفاقا شوهر جوهانسون است - به عنوان سناتوری که سعی دارد از او حمایت کند، واقعاً وحشتناک است. با این حال، این یک اجرای همی است که تقریباً عمدی به نظر می رسد.
با این حال، این صحنه نشاندهنده سردرگمی است که به عنوان خط متزلزل فیلم عمل میکند. این کمدی است یا درام؟ نوستالژی است یا نقد تاریخی؟ همه چیز در میان هرج و مرج «مرا به ماه پرواز کن» آتش می گیرد و شاید این مناسب ترین استعاره از همه باشد.
جوهانسون در اینجا بهویژه به عنوان کلی جونز، مدیر تبلیغات اواخر دهه 60 که از یک آژانس منهتن اخراج میشود تا برنامه فضایی را به مردم آمریکا بفروشد، کاریزماتیک است. او دان دریپر با دامن مدادی صورتی است – و ماری زوفرس، طراح لباس، همکار قدیمی برادران کوئن، که مجموعهای واقعا خیرهکننده از مجموعههای شیک اواسط قرن را برای این بازیگران جمعآوری کرده است. چهره دولتی در سایه که در یک بار در مورد کنسرت به کلی نزدیک می شود (وودی هارلسون، بازیگوشانه در یک فدورا تهدیدآمیز) درباره اینکه زیبایی او چقدر در خط کارش مفید است، اظهار نظر می کند. اما توانایی او در خواندن افراد و فهمیدن اینکه چه چیزی باعث میشود آنها را بخواند، او را حتی قدرتمندتر میکند.
تماشای کلی که از لحظهای به لحظهی دیگر خود را تبدیل به فردی میکند که برای رسیدن به مسیرش باید باشد، منبع اصلی شادی در فیلم برلانتی، بر اساس فیلمنامهای از رز گیلروی است. آیا او یک دروغگوی اجباری است؟ شاید. اما او همچنین در کار خود بسیار خوب است.
به همین دلیل است که رابطه عاشقانه فرضی او با کارگردان فیلم Tatum، کول دیویس، بی معنی است، فراتر از این که این دو افراد فوق العاده زیبا هستند. کلی و کول یک شب زیبا در درخشش نئون یک غذاخوری ساحل کاکائو در فلوریدا با هم آشنا می شوند. روز بعد، آنها لحظه ای ناخوشایند را از "تاپ گان" می گذرانند که متوجه می شوند مجبور خواهند شد با هم کار کنند. اما کول هیچ بخشی از شیطنت های کلی را نمی خواهد. خلبانی باهوش که باید خودش فضانورد میشد، او همه کاره است، و او همچنان غرق تراژدی آپولو 1 است، حتی زمانی که ماموریت ماه آپولو 11 در افق بزرگ به نظر میرسد. او یک جور درگ است.
شوخیهای تند برای این نوع کمدی رمانتیک بسیار مهم است. هدف "Fly Me to the Moon" جرقه هایی است که ما در تمام آن کلاسیک های راک هادسون و دوریس دی از آن لذت برده ایم. در اینجا، اغلب احساس میشود که جوهانسون و تیتوم در فیلمهای کاملاً متفاوتی هستند. او جوشان و نترس است؛ او رواقی و دلهره آور است جالب اینجاست که کریس ایوانز در ابتدا قرار بود نقش کول را ایفا کند، و میتوانست بسیار مناسبتر باشد، فقط تا حدی به این دلیل که او و جوهانسون در زندگی واقعی دوستان دیرینهای هستند. در اینجا نیاز به سبکی وجود دارد که به نظر می رسد Tatum نمی تواند آن را احضار کند، اگرچه این نیز به این دلیل است که در صفحه وجود ندارد. و بعداً در فیلم، وقتی کلی و کول مینشینند تا شیاطین خود را به یکدیگر نشان دهند، فیلم برای این زبالههای نمایشی خستهکننده متوقف میشود.
کول بهویژه خشمگین میشود که بفهمد بخشی از وظیفه کلی شامل استخدام کارگردان و بازیگرانی است که در صورت شکست فیلم واقعی، فرود ماه را تقلبی روی صحنههای موسیقی تقلبی کنند. البته این یک تئوری توطئه برای دههها بوده است، از جمله این تصور که خود استنلی کوبریک در راس کار بوده است - الهامبخش چند جوک بیحساب و دور ریختنی در اینجا. جیم راش بهعنوان یک فیلمساز بهشدت پر زرق و برق اما ناامید، مناظر را میجوید که در نهایت این فرصت را پیدا میکند تا هنر خود را به رخ بکشد، حتی اگر کسی از آن مطلع نباشد. او قطعاً می داند که در چه فیلمی بازی می کند - یا حداقل، این می تواند چه فیلمی باشد.
از اینجا، «Fly Me to the Moon» در پایانهای متعددی گرفتار میشود، با اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی جعلی که در نهایت به هم ریخته میشود. ادامه مییابد و از چیزی که ممکن است نتیجهگیری طبیعی باشد گذشته است، انگیزهها و تحولاتی را بیان میکند که اگر به تخیل ما سپرده میشد، جذابتر میشد. فیلم برلانتی بهعنوان یک داستان مسخرهآمیز بسیار مؤثرتر از یک درام تکاندهنده است، و در بیش از دو ساعت، 30 دقیقه آخر یا بیشتر شبیه یک ابدیت است.
بازیکنان پشتیبان توانمندی مانند ری رومانو و آنا گارسیا تنها با شخصیتهای باریکی که به آنها داده میشود، میتوانند در تمام این اوج و فرودها کارهای زیادی انجام دهند. و کالین جوست از "Saturday Night Live" - که اتفاقا شوهر جوهانسون است - به عنوان سناتوری که سعی دارد از او حمایت کند، واقعاً وحشتناک است. با این حال، این یک اجرای همی است که تقریباً عمدی به نظر می رسد.
با این حال، این صحنه نشاندهنده سردرگمی است که به عنوان خط متزلزل فیلم عمل میکند. این کمدی است یا درام؟ نوستالژی است یا نقد تاریخی؟ همه چیز در میان هرج و مرج «مرا به ماه پرواز کن» آتش می گیرد و شاید این مناسب ترین استعاره از همه باشد.
- ۰ ۰
- ۰ نظر