یکشنبه ۳۱ تیر ۰۳ ۱۲:۲۲ ۱۶ بازديد
Longlegs از Osgood Perkins در سینماها اکران می شود، و این یک نمایشگاه وحشتناک و بد خلق از برخی از تاریک ترین رویدادهایی است که سینما ارائه کرده است. این فیلم درباره مامور تازه کار FBI، لی هارکر (مایکا مونرو) است که در مسیر یک قاتل زنجیرهای با شیوهای شیطانی و مرموز قرار میگیرد. در یک منطقه خاص از اورگان (به دهههای قبل)، همیشه یک خانواده به ظاهر سالم وجود دارد، با پدری به ظاهر دوست داشتنی، که قبل از اینکه خودش را بکشد، تمام خانوادهاش را با خشونت میکشد (با استفاده از سلاحی که دارد). روی دیوار معمولاً نشانههای شیطان پرستی وجود دارد، اما هیچ مدرک یا ارتباط واقعی بین خانوادهها به جز کارتی در هر صحنه جرم که با "Longlegs" امضا شده است، وجود ندارد. لی هارکر باید از تواناییهای روانی (خوب، نیمه روانی) و تمایلات وسواسی خود استفاده کند تا به ته این مجموعه وحشتناک و ویرانگر جامعه از قتلهای زنجیرهای که هر چه بیشتر به کسانی که دوستشان دارد نزدیک میشود، بپردازد. این یک ولگردی وحشیانه وحشتناک از قتل است که حول یک قاتل وحشتناک تر متمرکز شده است که غریبه های ناخواسته را وادار می کند تا دستور شیطانی او را انجام دهند، همه اینها با یک کارآگاه خوش نیت (البته تحت تأثیر شیطان) در تعقیب و گریز است.
کیوشی کوروساوا، فیلمساز چیره دست ژاپنی، در یافتن تاریکی مراقبه در مکانهای روزمره و گوشههای عجیب و غریب بشریت استثنایی است، مانند قصیدهاش برای انزوای رایانهای، نبض یا فیلم کوتاه اخیر Chime، جایی که زندگی یک مربی ساده آشپزی زیر و رو میشود. شروع به شنیدن صدای عجیبی می کند کوروساوا در سال 1997 نئو نوآر ترسناک روانشناختی Cure دارای یک فرض ساده است که ممکن است طرفداران Longlegs آن را آشنا بدانند. این فیلم کارآگاه توکیویی کنیچی تاکابه (کوجی یاکوشو) را دنبال میکند که در حال بررسی مجموعهای از قتلهای زنجیرهای خشونتآمیز، بسیار شبیه به قتلهای Longlegs است، بدون هیچ انگیزه یا ارتباطی بین قاتلان، به جز یک الگوی خشونتآمیز خاص. با تشدید تحقیقات، کنیچی یک موضوع مشترک بین آنها را کشف می کند، یک دستکاری استاد به نام Kunio Mamiya (Masato Hagiwara) با چهره ای ناامیدکننده خالی. برای هر کسی که تحت طلسم غم انگیز Longlegs است، Cure باید ورودی بعدی در لیست پیگیری آنها باشد، اما مراقب باشید: همانطور که Longlegs نگران کننده است، Cure پیامدهای ناراحت کننده تری دارد.
مانند "Longlegs"، "درمان" کیوشی کوروساوا یک قاتل سریالی دیوانه را دنبال می کند.
در کیور، ژاپن با یک سری قتلها مواجه است که تحقیقات آسان را به چالش میکشند. در هر مورد، یک نفر به طرز وحشیانه ای در یک مرگ وحشتناک مشابه کشته می شود که با شکل "X" حک شده در گردن و بالاتنه او به پایان می رسد. هر بار، قاتلان به ظاهر جدا از هم، به طور تصادفی و ناگهانی قتل شریرانه را انجام می دهند، سپس در حالی که وحشتناک عقب می نشینند، این عمل را توصیف می کنند: در آن زمان طبیعی بود، اما آنها نمی دانند چرا این کار را انجام داده اند. تنها پیوندی که ظاهر می شود مردی به نام مامیا است، یک مظنون مرموز ناامیدکننده که وانمود به فراموشی می کند، اما در واقع یک روانپزشک درخشان با نقشه ای شیطانی و چشم انداز بدی نسبت به بشریت است. زمانی که کنیچی به راز مامیا نزدیکتر میشود، قتلها به او نزدیک میشود، زیرا مامیا میخواهد به درون سرش برود و قفل تاریکی درونی او را باز کند. سکتههای وسیع فیلم دلهرهآور شباهت زیادی به Longlegs دارد، که هر کدام به دنبال کشتار خشونتآمیز قاتلان جدا از هم هستند که الگوی عجیبی دارند و تنها ارتباط آنها مردی مرموز در مرکز است.
مغز متفکر قاتل لانگگز یک شیطان پرست مخلص است که در خدمت "آقای طبقه پایین" است و از فساد و ویران کردن خانواده های معمولی در طول چندین دهه لذت می برد. Mamiya مرموز Cure به طور مشابه به گسترش هرج و مرج و رنج از طرف کمپین تاریخی دیگران اختصاص دارد. کنیچی متوجه می شود که مامیا به هیپنوتیزم اولیه وسواس داشت، سپس مسمریسم نامیده شد (از نام دکتر جنجالی آلمانی فرانتس مسمر، که فیلم ادعا می کند به کیمیاگری متهم شده است). برای مخاطبان آشکار میشود که در دورههای قبلی در ژاپن، «مسمریسم» «احضار روح» نامیده میشد و باید در مراسم مخفیانه تمرین میشد. این مراسم در گذشته توسط یک مرد مرموز پیشگام بود (Cure هرگز صورت خود را کامل نشان نمی دهد) و عوارض جانبی عجیبی داشت. زنی که با استفاده از این تمرین برای هیستری "درمان" شده بود، که شامل انجام یک حرکت "X" با دست مسمریست بود، بعداً پسرش را به روشی شبیه به جنایت فعلی کشت. این مسمریسم مرموز مرموز اولیه (احتمالاً مرتبط با کیمیاگری یا نیروهای دیگر) است که مامیا به آن وسواس دارد و امیدوار است با بازتولید این تشریفات، به شیوهی خود جان تازهای به یک استاد ببخشد.
به این دلیل "درمان" ترسناک تر از "دراز" است
آنچه در مورد Longlegs و Cure ترسناکتر است، لزوماً مرگهای خشونتآمیز یا شخصیت ترسناک در مرکز آنها نیست. این جهان بینی هر آنتاگونیست است. هر دو از نابودی انسانیت و جامعه عادی لذت می برند، اما چیزی که Cure را ترسناک تر می کند، پیامدهای متمایز انگیزه های آنتاگونیست است. برای لانگلگز، تبه کار اصلی به وضوح از فساد لذت می برد. دلیلی وجود دارد که چرا او به دنبال خانواده های دوست داشتنی (حداقل به ظاهر) می رود، و اینکه چرا قتل ها حول و حوش تولد کودکان می چرخد، روزهایی که باید بی گناه و جشن باشند. او به خانواده هدیه می دهد و آن هدیه روزی است که هدیه ها باید نشانه عشق باشد. شاید او بیش از همه از تأثیری که بر لی هارکر و مادرش داشت، لذت می برد، و با خوشحالی به لی در مورد این ارتباط در بازجویی FBI خود مسخره می کرد.
با این حال، آنچه جالب است این است که به همان اندازه که لانگگز بر فساد خانواده ها متمرکز است، می توان آن را به گونه ای تفسیر کرد که به راحتی نشان می دهد که قدرت شیطانی لانگگز مستقیماً باعث وحشت می شود. این مفهوم که شیطان می تواند اراده خود را نادیده بگیرد، قطعاً وحشتناک است، اما واقعاً چیزی برای ترس وجود ندارد: فقط شیطان را بیرون نگه دارید و خطر دور نگه داشته می شود. در Cure، Mamiya همچنین از ابزارهای مرموز و احتمالاً تحت تأثیر فراطبیعی برای کنترل قاتلانی که آلوده می کند استفاده می کند. این مجموعه خاصی از اعمال است که زمانی ماوراء الطبیعه تلقی می شد و مرموز باقی مانده است. با این حال، پشت سرشت ظاهراً بی رنگ مامیا، تفسیر منحصر به فردی از تأثیر اعمال او بر طبیعت و اراده انسان وجود دارد.
مکالمه اولیه بین کنیچی و همکارش، روانشناس شین ساکوما (تسویوشی اوجیکی)، نشان می دهد که هیپنوتیزم نمی تواند کسی را وادار به انجام کاری کند که در غیر این صورت انجام نمی داد. در حالی که این تمرین خاص مسمریسم ممکن است بتواند کاری را انجام دهد که هیپنوتیزم سنتی نمی تواند انجام دهد، مامیا به وضوح معتقد است که او فقط قفل تاریکی را که از قبل در قربانیانش وجود دارد را باز می کند. اول، استفاده از وسایل تکراری و عنصری مانند شعله یا آب برای "خالی کردن" شخصی طراحی شده است، درست همانطور که او در بازجویی که به دلیل نشتی سقف قطع شده است به کنیچی می گوید که "آب شما را آرام می کند، شما را خوشحال می کند. خالی... تو هم مثل من دوباره به دنیا می آیی." پس از خالی شدن، مامیا قربانی را به دلیل کینه، خشم یا نفرت بر روی اهدافی متمرکز می کند و انگیزه او را برای کشتن برمی انگیزد.
پس از تلاش برای تأثیرگذاری بر کارآگاه کنیچی در طول فیلم، هنگامی که مامیا در پایان فیلم با کارآگاه در لانه خود مواجه می شود، مامیا به او می گوید: "هرکسی که بخواهد خود واقعی خود را ملاقات کند، به اینجا می آید" و به مرکز نقشه تاریک مامیا می رسد. از نظر مامیا، هیپنوتیزم او صرفاً قفل خود واقعی قربانی را باز می کند، پوسته ای که چیزی فراتر از رنجش قاتلانه که هیپنوتیزم (ماوراءالطبیعه یا نه) صرفاً قفل آن را باز می کند، در بر دارد. در جایی که لانگلگز قربانیان را به خاطر اراده شیطان ظروف خالی میکند - در نوع خود کاملاً وحشتناک - مامیای کیور پیشنهاد میکند که هستهی وجود ما یک قابلیت قاتل است و منتظر است تا ناامیدیهایمان را از طریق قتل خونین تخلیه کنیم. این یکی از تاریک ترین موضع گیری ها در مورد ماهیت انسان در تاریخ فیلم و منبع واقعی وحشت فیلم است.
کیوشی کوروساوا، فیلمساز چیره دست ژاپنی، در یافتن تاریکی مراقبه در مکانهای روزمره و گوشههای عجیب و غریب بشریت استثنایی است، مانند قصیدهاش برای انزوای رایانهای، نبض یا فیلم کوتاه اخیر Chime، جایی که زندگی یک مربی ساده آشپزی زیر و رو میشود. شروع به شنیدن صدای عجیبی می کند کوروساوا در سال 1997 نئو نوآر ترسناک روانشناختی Cure دارای یک فرض ساده است که ممکن است طرفداران Longlegs آن را آشنا بدانند. این فیلم کارآگاه توکیویی کنیچی تاکابه (کوجی یاکوشو) را دنبال میکند که در حال بررسی مجموعهای از قتلهای زنجیرهای خشونتآمیز، بسیار شبیه به قتلهای Longlegs است، بدون هیچ انگیزه یا ارتباطی بین قاتلان، به جز یک الگوی خشونتآمیز خاص. با تشدید تحقیقات، کنیچی یک موضوع مشترک بین آنها را کشف می کند، یک دستکاری استاد به نام Kunio Mamiya (Masato Hagiwara) با چهره ای ناامیدکننده خالی. برای هر کسی که تحت طلسم غم انگیز Longlegs است، Cure باید ورودی بعدی در لیست پیگیری آنها باشد، اما مراقب باشید: همانطور که Longlegs نگران کننده است، Cure پیامدهای ناراحت کننده تری دارد.
مانند "Longlegs"، "درمان" کیوشی کوروساوا یک قاتل سریالی دیوانه را دنبال می کند.
در کیور، ژاپن با یک سری قتلها مواجه است که تحقیقات آسان را به چالش میکشند. در هر مورد، یک نفر به طرز وحشیانه ای در یک مرگ وحشتناک مشابه کشته می شود که با شکل "X" حک شده در گردن و بالاتنه او به پایان می رسد. هر بار، قاتلان به ظاهر جدا از هم، به طور تصادفی و ناگهانی قتل شریرانه را انجام می دهند، سپس در حالی که وحشتناک عقب می نشینند، این عمل را توصیف می کنند: در آن زمان طبیعی بود، اما آنها نمی دانند چرا این کار را انجام داده اند. تنها پیوندی که ظاهر می شود مردی به نام مامیا است، یک مظنون مرموز ناامیدکننده که وانمود به فراموشی می کند، اما در واقع یک روانپزشک درخشان با نقشه ای شیطانی و چشم انداز بدی نسبت به بشریت است. زمانی که کنیچی به راز مامیا نزدیکتر میشود، قتلها به او نزدیک میشود، زیرا مامیا میخواهد به درون سرش برود و قفل تاریکی درونی او را باز کند. سکتههای وسیع فیلم دلهرهآور شباهت زیادی به Longlegs دارد، که هر کدام به دنبال کشتار خشونتآمیز قاتلان جدا از هم هستند که الگوی عجیبی دارند و تنها ارتباط آنها مردی مرموز در مرکز است.
مغز متفکر قاتل لانگگز یک شیطان پرست مخلص است که در خدمت "آقای طبقه پایین" است و از فساد و ویران کردن خانواده های معمولی در طول چندین دهه لذت می برد. Mamiya مرموز Cure به طور مشابه به گسترش هرج و مرج و رنج از طرف کمپین تاریخی دیگران اختصاص دارد. کنیچی متوجه می شود که مامیا به هیپنوتیزم اولیه وسواس داشت، سپس مسمریسم نامیده شد (از نام دکتر جنجالی آلمانی فرانتس مسمر، که فیلم ادعا می کند به کیمیاگری متهم شده است). برای مخاطبان آشکار میشود که در دورههای قبلی در ژاپن، «مسمریسم» «احضار روح» نامیده میشد و باید در مراسم مخفیانه تمرین میشد. این مراسم در گذشته توسط یک مرد مرموز پیشگام بود (Cure هرگز صورت خود را کامل نشان نمی دهد) و عوارض جانبی عجیبی داشت. زنی که با استفاده از این تمرین برای هیستری "درمان" شده بود، که شامل انجام یک حرکت "X" با دست مسمریست بود، بعداً پسرش را به روشی شبیه به جنایت فعلی کشت. این مسمریسم مرموز مرموز اولیه (احتمالاً مرتبط با کیمیاگری یا نیروهای دیگر) است که مامیا به آن وسواس دارد و امیدوار است با بازتولید این تشریفات، به شیوهی خود جان تازهای به یک استاد ببخشد.
به این دلیل "درمان" ترسناک تر از "دراز" است
آنچه در مورد Longlegs و Cure ترسناکتر است، لزوماً مرگهای خشونتآمیز یا شخصیت ترسناک در مرکز آنها نیست. این جهان بینی هر آنتاگونیست است. هر دو از نابودی انسانیت و جامعه عادی لذت می برند، اما چیزی که Cure را ترسناک تر می کند، پیامدهای متمایز انگیزه های آنتاگونیست است. برای لانگلگز، تبه کار اصلی به وضوح از فساد لذت می برد. دلیلی وجود دارد که چرا او به دنبال خانواده های دوست داشتنی (حداقل به ظاهر) می رود، و اینکه چرا قتل ها حول و حوش تولد کودکان می چرخد، روزهایی که باید بی گناه و جشن باشند. او به خانواده هدیه می دهد و آن هدیه روزی است که هدیه ها باید نشانه عشق باشد. شاید او بیش از همه از تأثیری که بر لی هارکر و مادرش داشت، لذت می برد، و با خوشحالی به لی در مورد این ارتباط در بازجویی FBI خود مسخره می کرد.
با این حال، آنچه جالب است این است که به همان اندازه که لانگگز بر فساد خانواده ها متمرکز است، می توان آن را به گونه ای تفسیر کرد که به راحتی نشان می دهد که قدرت شیطانی لانگگز مستقیماً باعث وحشت می شود. این مفهوم که شیطان می تواند اراده خود را نادیده بگیرد، قطعاً وحشتناک است، اما واقعاً چیزی برای ترس وجود ندارد: فقط شیطان را بیرون نگه دارید و خطر دور نگه داشته می شود. در Cure، Mamiya همچنین از ابزارهای مرموز و احتمالاً تحت تأثیر فراطبیعی برای کنترل قاتلانی که آلوده می کند استفاده می کند. این مجموعه خاصی از اعمال است که زمانی ماوراء الطبیعه تلقی می شد و مرموز باقی مانده است. با این حال، پشت سرشت ظاهراً بی رنگ مامیا، تفسیر منحصر به فردی از تأثیر اعمال او بر طبیعت و اراده انسان وجود دارد.
مکالمه اولیه بین کنیچی و همکارش، روانشناس شین ساکوما (تسویوشی اوجیکی)، نشان می دهد که هیپنوتیزم نمی تواند کسی را وادار به انجام کاری کند که در غیر این صورت انجام نمی داد. در حالی که این تمرین خاص مسمریسم ممکن است بتواند کاری را انجام دهد که هیپنوتیزم سنتی نمی تواند انجام دهد، مامیا به وضوح معتقد است که او فقط قفل تاریکی را که از قبل در قربانیانش وجود دارد را باز می کند. اول، استفاده از وسایل تکراری و عنصری مانند شعله یا آب برای "خالی کردن" شخصی طراحی شده است، درست همانطور که او در بازجویی که به دلیل نشتی سقف قطع شده است به کنیچی می گوید که "آب شما را آرام می کند، شما را خوشحال می کند. خالی... تو هم مثل من دوباره به دنیا می آیی." پس از خالی شدن، مامیا قربانی را به دلیل کینه، خشم یا نفرت بر روی اهدافی متمرکز می کند و انگیزه او را برای کشتن برمی انگیزد.
پس از تلاش برای تأثیرگذاری بر کارآگاه کنیچی در طول فیلم، هنگامی که مامیا در پایان فیلم با کارآگاه در لانه خود مواجه می شود، مامیا به او می گوید: "هرکسی که بخواهد خود واقعی خود را ملاقات کند، به اینجا می آید" و به مرکز نقشه تاریک مامیا می رسد. از نظر مامیا، هیپنوتیزم او صرفاً قفل خود واقعی قربانی را باز می کند، پوسته ای که چیزی فراتر از رنجش قاتلانه که هیپنوتیزم (ماوراءالطبیعه یا نه) صرفاً قفل آن را باز می کند، در بر دارد. در جایی که لانگلگز قربانیان را به خاطر اراده شیطان ظروف خالی میکند - در نوع خود کاملاً وحشتناک - مامیای کیور پیشنهاد میکند که هستهی وجود ما یک قابلیت قاتل است و منتظر است تا ناامیدیهایمان را از طریق قتل خونین تخلیه کنیم. این یکی از تاریک ترین موضع گیری ها در مورد ماهیت انسان در تاریخ فیلم و منبع واقعی وحشت فیلم است.
- ۰ ۰
- ۰ نظر