پنجشنبه ۲۲ خرداد ۰۴

14 بهترین سریال رمانتیک کره ای در نتفلیکس

۲۴ بازديد
درام‌های کره‌ای در دهه گذشته محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند، مخصوصاً درام‌های رمانتیک. نتفلیکس یکی از اولین سرویس‌های استریم بود که درام‌های K را به صحنه جهانی آورد و مخاطبان را با عاشقانه‌های شیرین و غم انگیزی آشنا کرد که نگاه زنانه را در اولویت قرار می‌دهد. با انتخاب زیاد، یافتن بهترین درام عاشقانه K در نتفلیکس می تواند چالشی دلهره آور باشد. هرگز نترسید زیرا ما در Collider بسته آغازین K-drama عالی را داریم تا به شما کمک کند کتابخانه نتفلیکس را تجزیه و تحلیل کنید و درام K-درام رمانتیک عالی را برای خود پیدا کنید.

"خانواده غیر معمول" (2024 - اکنون)
The Atypical Family که توسط Gleline و Kang Eun-kyung ساخته شده است، اعضای یک خانواده ابرقدرت را دنبال می کند که توانایی های خود را از دست می دهند. وقتی یک زن مرموز وارد زندگی آنها می شود، همه چیز شروع به تغییر می کند، اما غریبه اسرار و توانایی های خودش را دارد. این سریال که به نویسندگی جو هوامی و کارگردانی جو هیون تاک نوشته شده است، جانگ کی یونگ، چون وو هی، گو دو شیم و کلودیا کیم در نقش های اصلی بازی می کنند. در حالی که فرضیه آن مطمئناً خارق‌العاده است، به لطف تمرکز بر مسائل بهداشت روانی و تأثیرات بلندمدت آن، بیشتر از آنچه به نظر می‌رسد قابل ربط است. با استفاده از استعاره ابرقدرت‌ها، این سریال تلاش می‌کند نشان دهد که چگونه آسیب روانی می‌تواند توانایی فرد را برای خود بودن کامل مهار کند. با این حال، اجرای آن مفهوم می‌تواند ناهموار و اغراق‌آمیز باشد، و همینطور توسعه شخصیت. در نتیجه این نمایش نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد. خانواده غیرعادی علیرغم ایراداتش، یک درام سرگرم کننده با برداشتی جالب از سلامت روان و آسیب است.

دونا! (2023)
این درام کره ای که در دوران اشغال ژاپن در دهه 1920 می گذرد، گروهی تبعیدی را دنبال می کند که برای نجات میهن خود می جنگند در حالی که همه چیز گم شده به نظر می رسد. داستانی از امید در مواجهه با ترس، Song of the Bandits از دقیقه اول احساس حماسی می کند، با کارگردانی هوانگ جون هیوک که تمام مراحل را انجام می دهد تا حسی چشم نواز از محدوده را به صفحه نمایش کوچک ارائه دهد. داستانی با قلب و روح، آهنگ راهزنان به راحتی هم به عنوان یک قطعه آموزنده دورهمی و هم به عنوان یک وسترن دراماتیک برتری می یابد، با سرعتی که دارد با بالا رفتن تنش و تبدیل شدن به سکانس های اکشن تاثیرگذار، به طرز منظمی ساخته می شود. صمیمانه و قدرتمند، این تجربه چند ژانر را نباید از دست داد. - جیک هاجز

"شکلات" (2019 - 2020)
شکلات، یک عاشقانه جذاب از کره جنوبی، نشان دهنده دیدار مجدد لی کیونگ هی نویسنده و کارگردان لی هیونگ مین پس از اولین همکاری آنها در سریال موفق من متاسفم، من تو را دوست دارم. داستان درباره یک جراح مغز و اعصاب جوان به نام لی کانگ (یون کی سانگ) است که رویاهای دوران کودکی خود را که سرآشپز بودن بود را رها کرد اما وقتی با مون چا یونگ (ها جی وون)، سرآشپز معروفی ملاقات می کند، اشتیاق خود به آشپزی را دوباره کشف می کند. الهام گرفته شده برای شیرجه زدن در هنرهای آشپزی سال ها قبل. این واقعیت که سریال یک اتحاد دوباره برای خلاقان است که بر روی پرده پخش می‌شود، زیرا نمایش راه‌هایی را نشان می‌دهد که زمان ما را به نسخه‌های کاملاً متفاوتی از خودمان تغییر می‌دهد، اما به ما امیدواری می‌دهد که علایق ما بتواند زخم‌هایی را که زمان ایجاد کرده است التیام بخشد. - تاوری میلر
«بیست و پنج بیست و یک» (2022)
Twenty Five Twenty One با شرح فراز و نشیب های عاشقانه پنج شخصیت از سال 1998 تا 2021، یکی از محبوب ترین درام های K روی صفحه است، با طرفدارانی از جمله ستاره های کی پاپ مانند جونگ کوک BTS و لیزا از BLACKPINK. در میانه همه‌گیری کووید-19، سریال کیم مین‌چای (چوی میونگ بین)، دختر یک شمشیرباز حرفه‌ای بازنشسته، نا هی دو (کیم ته‌ری) را دنبال می‌کند که دفتر خاطرات قدیمی مادرش را می‌خواند. و در مورد گذشته او بیشتر می آموزد. در سال 1998، هی دو عضو تیم شمشیربازی دبیرستان خود بود، اما پس از بحران مالی صندوق بین المللی پول در سال 1997، این تیم بودجه خود را از دست داد. هی-دو برای اینکه رویای شمشیربازی خود را دنبال کند، باید مدارس را انتقال دهد و رقابت سختی را پشت سر بگذارد. در طول راه، هی دو با فروشنده خبر خوش تیپ و سخت کوش باک یی جین (نام جو هیوک) ملاقات می کند، که پس از بحران مالی که خانواده اش را ورشکست کرد، سعی می کند زندگی خود را دوباره جمع کند.

از صمیم قلب، نوستالژیک و با بازی خوب، جای تعجب نیست که این سریال طرفداران فداکار زیادی دارد که برای فصل 2 التماس می کنند. اگر به دنبال یک درام عاشقانه هستید که شبیه سوپ رشته مرغ برای روح باشد، به بیست و پنج نگاه نکنید. بیست و یک.
"افسانه" (2022)
اگر از نمایش هایی لذت می برید که مبارزات حرفه ای های جوانی مانند The Bold Type یا Emily را در پاریس دنبال می کنند، پس The Fabulous باید به بالای لیست شما برود. این درام عاشقانه کره جنوبی که چهار دوست صمیمی خود را دنبال می‌کند که سعی می‌کنند در صنعت مد به حرفه خود دست یابند، فقط منظره‌ای از لباس‌های دیدنی و مهمانی‌های رقص وحشی نیست (هرچند که در پیک وجود دارد) - همچنین ویترینی دلپذیر است از اینکه دنبال کردن خود چگونه است. قبل از اینکه بداند واقعاً کی هستید رویا می بیند. در میان تمام درام‌های آشفته، لنگری که تماشاگر را محکم روی صندلی‌هایشان نشان می‌دهد، پویایی مسحورکننده بین چهار بازیگر اصلی است: چوی مین هو، چای سو بین، لی سانگ وون و پارک هی جونگ. - تاوری میلر

«اعتصاب تابستانی» (2022)
Summer Strike یک درام عاشقانه است که از وبتونی توسط جو یانگ هیون اقتباس شده است. Summer Strike روی چند بیست و چند نفری تمرکز دارد که خودشان را در شهر ساحلی کوچک آنگوک شروع می کنند. در فیلم Summer Strike، کیم سئول هیون نقش لی یئوروم، زن جوان دلشکسته ای را بازی می کند که پس از جدایی و مرگ مادرش، شهر بزرگ را به مقصد شهری کوچک ترک می کند. ایم سی وان در مقابل سئول هیون نقش آفرینی می کند که در نقش کتابدار محلی که به دنبال فرار است، بازی می کند. اعتصاب تابستانی به این جوانان اجازه می‌دهد تا با هم بحران زندگی سه‌ماهه خود را کشف کنند و ماهیت واقعی، علایق فردی و غیره را آشکار کنند. - یائل تایگیل

"خیلی خوب نیست" (2020)
این افسانه پری پیچ خورده به سبک تیم برتون یکی از بهترین درام های رمانتیک کی در نتفلیکس است. اگرچه تماشای برخی از مضامین آن ممکن است سخت باشد، اما رازهای آشکار و شکوفا شدن روابط شما را وادار می کند که از همان ابتدا سرمایه گذاری کنید.

داستان یک نویسنده کتاب ضداجتماعی کودکان به نام کو مون یونگ (سئو یئا جی) و یک نگهبان آسایشگاه به نام مون گانگ تائه (کیم سو هیون) را دنبال می کند که وقتی کتاب خواندن او در بیمارستان روانی که او کار می کند به اشتباه می افتد. در، زندگی آنها برای همیشه (و برای بهتر شدن) تغییر می کند. Gang-tae زمانی که یک بیمار ناپایدار سعی می کند او را بکشد و از حمله او به بیمار جلوگیری می کند، جان او را نجات می دهد. مون یونگ، که شیفته همدلی گانگ تائه با حتی نالایق ترین ها و توانایی او برای دیدن رفتارهای غیرقابل قبول او برای آنچه که واقعاً هست، به گنگ تائه می پردازد تا به عنوان "سنگ ایمنی" او باشد تا از او در برابر بدترین انگیزه هایش محافظت کند. .

گانگ تائه همراه با برادر اوتیستیک خود، سانگ تائه (اوه جونگ سه) که از طرفداران پر و پا قرص کتاب های مون یونگ است و آرزوهای بزرگی برای تبدیل شدن به یک تصویرگر دارد، به عمارت گوتیک مون یونگ نقل مکان می کند. با کمک Mun-yeong، Sang-tae می تواند به طور خلاقانه شکوفا شود. از طرف دیگر گانگ تائه یاد می گیرد که چگونه به دیگران اجازه دهد از او مراقبت کنند، کنترل احساسات خود را رها کند و مهمتر از همه به خود اجازه دهد عاشق شود.

«تصادف فرود بر تو» (2019 - 2020)
در حالی که یک گردباد مرموز وارث یون سی ری (سون ی جین) را با پاراگلایدر از مسیر خارج می کند، او به طور تصادفی به درختی در سمت کره شمالی DMZ برخورد می کند. ری جونگ هیوک (هیون بین)، کاپیتان ارتش خلق کره و یکی از نخبگان کره شمالی، او را در حین گشت زنی پیدا می کند و جانش را نجات می دهد. جئونگ هیئوک در حالی که در حال توسعه طرحی برای کمک به سِری برای بازگشت به خانه به کره جنوبی است، او را از هموطنان کره شمالی خود مانند چو چئول گانگ (اوه من سوک)، یک افسر فاسد از وزارت امنیت دولتی که قصد افشای جونگ را دارد، پنهان می کند. -هایوک در همین حال، در سئول، خانواده Se-Ri ناپدید شدن او را اعلام نکرده اند و برادران حسود او توطئه می کنند تا جایگاه او را به عنوان بعدی در خط جانشینی برای رهبری شرکت پدرشان بدزدند.

در همین حال، احساس سه ری و جئونگ هیوک نسبت به یکدیگر با گذراندن زمان با هم افزایش می یابد. با این حال، با وجود تمام نیروهای بیرونی که آنها را تهدید می کند که آنها را از هم جدا کند، آیا این دو عاشق متقابل ستاره راه را طی خواهند کرد؟ اگر به چیزی احمقانه و شیرین علاقه دارید، این کمدی عاشقانه خنده دار را تماشا کنید.
زنگ عشق (2019 - 2021)
اگر به دنبال چیزی موز هستید، این درام برای شما مناسب است. بر اساس وبتون محبوبی به همین نام، زنگ عشق زندگی یک دختر دبیرستانی به نام کیم جو جو (کیم سو هیون) را دنبال می کند که باید وضعیت اجتماعی موجود را نه تنها در میان هجوم هورمون های نوجوانی، بلکه همچنین در وضعیت اجتماعی قرار دهد. محبوبیت یک برنامه تلفن همراه که می تواند به کاربران اطلاع دهد که آیا فردی در مجاورت آنها احساسات عاشقانه ای نسبت به آنها دارد یا خیر. این برنامه می تواند نشان دهد که چه تعداد از افراد شما را دوست دارند، اما هویت آنها را فاش نمی کند. این منجر به سردرگمی و هرج و مرج زیادی برای جو جو می شود، کسی که چشم یکی از واجد شرایط ترین پسران مدرسه، لی هی یونگ (جونگ گا رام)، بهترین دوست هوانگ سون اوه ثروتمند را به خود جلب کرده است. آهنگ کانگ). سون اوه می‌داند که هی یونگ از جو جو خوشش می‌آید، اما در آزمایشی برای اینکه ببیند آیا احساساتش درست است یا نه، او را در مقابلش می‌بوسد تا واکنش او را بسنجد. زنگ عشق جو جو به صدا در می‌آید و آشفته‌ترین مثلث‌های عاشقانه در تاریخ درام K با صدای بلند به صدا در می‌آیند!
زنگ عشق یکی از اولین سریال های کره ای بود که توسط نتفلیکس انتخاب شد. پس از اینکه فصل اول در 22 آگوست 2019 در نتفلیکس حذف شد، به عنوان یکی از بهترین نسخه های نتفلیکس رتبه بندی شد و چند ماه بعد برای فصل دوم تمدید شد. فصل 2 در 12 مارس 2021 منتشر شد و Love Alarm در آن سال به یکی از پربیننده ترین درام های K در نتفلیکس تبدیل شد.

«کورس تصادفی در عاشقانه» (2023)
یکی از پرطرفدارترین درام‌های تاریخ تلویزیون کره، Crash Course in Romance، مالک مغازه بانچان، نام هانگ سون (جئون دو یون) را دنبال می‌کند که سعی می‌کند به دخترش Hae-yi (رو یون سئو) کمک کند تا در مسیر دشوار کره جنوبی حرکت کند. امتحانات ورودی کالج او از یک مشتری معمولی به نام چوی چی یول (جونگ کیونگ هو) کمک می گیرد تا مخفیانه دخترش را آموزش دهد. او یک معلم محبوب ریاضی در مدرسه خصوصی محلی، آکادمی پراید است، اما چی-یول چیزهای بیشتری از آنچه به چشم می خورد، وجود دارد. چی یول با اختلال خوردن دست و پنجه نرم می کند، اما با کمک غذای خوشمزه هانگ سون، می تواند بهتر از خود مراقبت کند و روی کارش تمرکز کند. هانگ سون در ازای درس های تدریس خصوصی خود، سه وعده غذایی در روز به چی یول می دهد و پیوندی ضعیف از آنجا پدیدار می شود.

«سیندرلا و چهار شوالیه» (2016)
بعد از اینکه یون ها وون (پارک سودام) سال آخر دبیرستان مادرش را در یک تصادف رانندگی از دست می دهد و همسر جدید پدرش پولی را که والدینش برای شهریه پس انداز کرده بودند می دزدد، ها وون مجبور می شود کارهای پاره وقت انجام دهد تا به این ترتیب کار پاره وقت انجام دهد. برای پرداخت هزینه یادبود مادرش و شهریه کالج ورودی او. یک روز، ها وون با یک رئیس شرکت ثروتمند مواجه می شود، که به او پیشنهاد می دهد تا از سه نوه اش در عمارت بزرگش کار کند، تنها نکته این است که او باید به آنجا نقل مکان کند. و همانطور که او تصور می کرد جذاب است. پلی بوی متکبر هیونگ مین (آن جائه هیون)، خواننده و ترانه سرای کاریزماتیک سو وو (لی جونگ شین) و آخرین اما نه کم اهمیت، جی وون سرکش (جونگ ایل وو) که ها وون با او شریک است. گذشته پنهانی

بر اساس رمان وب به همین نام، سیندرلا و چهار شوالیه در طول سال ها موارد زیر را داشته اند و همچنان یکی از پربیننده ترین درام های نتفلیکس هستند.

«پسران بالای گل» (2022)
نمادین تر از این نمی شود! Boys Over Flowers که اغلب به عنوان یکی از پیشگامان موج کره ای در نظر گرفته می شود، برای هر کسی که به O.G علاقه مند است باید تماشا کند. درامی که همه چیز را شروع کرد.

این سریال بر اساس مجموعه مانگای ژاپنی با همین نام ساخته شده است، این سریال به دنبال گئوم جان دی (کو هی سان) است که در مقابل F4، گروهی از وارثان ممتاز که سعی می کنند پسری را تا سر حد مرگ قلدری کنند، می ایستد. زمانی که در روزنامه های محلی از او به عنوان یک قهرمان یاد می شود، بورسیه تحصیلی برای مدرسه معتبری که در آن تحصیل می کنند، دبیرستان شینوا دریافت می کند. به محض اینکه جان دی وارد محوطه دانشگاه شد، متوجه می شود که همکلاسی هایش کاملاً به پسران F4 متشکل از گو جون-پیو (لی مین-هو) تندخو، یون جی-هو (کیم هیون جونگ) موسیقیدان علاقه مند شده اند. ) و زن ساز سو یی جونگ (کیم بوم). هر چه او بیشتر در برابر کشش F4 مقاومت می کند، جان-دی سریعتر خود را در یک چهارگوش عاشقانه پیچیده با پسرها می یابد.
"عاشقانه یک کتاب جایزه است" (2019)
در این درام شیرین K-درام، دوستان سابق دوران کودکی چا یون هو (لی جونگ سوک) و کانگ دان آی (لی نا یونگ) دوباره به هم متصل می شوند و یاد می گیرند سال ها پس از ازدواج دن-ای با مردی نامهربان به یکدیگر تکیه کنند. دوستی آنها سال‌ها بعد، پس از اینکه شوهرش به او خیانت کرد، یک دن آی که تازه طلاق گرفته است مجبور است برای تأمین مخارج زندگی دخترش تلاش کند. در همین حال، یون هو به عنوان سردبیر یک شرکت انتشاراتی، شرکتی که در آن Dan-i در نهایت یک موقعیت موقت به دست می آورد، از یک حرفه موفق لذت می برد. اگرچه او در ابتدا مطمئن نیست که آیا او با فرهنگ شرکت سازگار است یا خیر، خلاقیت دن آی او و مدیران ارشد همکارش را شگفت زده می کند. همانطور که این دو به کار در کنار یکدیگر ادامه می‌دهند، احساسات یون هو که مدت‌ها خوابیده بود به سطح می‌آیند و دن-آی شروع به احساس جرقه‌ای با او می‌کند که قبلاً نداشت.

این عاشقانه مطمئناً هر کسی را که نیاز مبرم به یک سوزش آرام دلپذیر دارد را راضی می کند. با تاریخچه یون هو و دان آی، اتحاد نهایی آنها چیزی جز آتش بازی نیست.

"با این وجود" (2021)
با این وجود، دومین سری از این فهرست با بازی سونگ کانگ محبوب، فوراً مورد توجه مخاطبان در سراسر جهان قرار گرفت. دانشجوی هنر یو نا بی (هان سو هی) که تازه از جدایی سختی گرفته است، به یک بدبین تبدیل شده است که دیگر به عشق اعتقادی ندارد. اما زمانی که او با پارک جه ایئون (سونگ کانگ) مست کننده ملاقات می کند، نمی تواند در برابر کشش مغناطیسی و جذابیت معاشقه او مقاومت کند. جی ایون که به خودی خود یک ترس از تعهد عاطفی در دسترس نیست، علاقه ای به یک رابطه ندارد. او برای یک زمان خوب آنجاست، نه برای مدت طولانی. این زوج شروع به یک رابطه آزمایشی دوستان با منافع می کنند. هر دو به یکدیگر کمک می‌کنند تا از گذشته‌هایشان شفا پیدا کنند و هر چه بیشتر همدیگر را بشناسند عاشق یکدیگر می‌شوند.

معرفی فیلم The Fall Guy 2024 مرد ساده لوح

۲۲ بازديد

شاید لازم باشد برای این کمدی اکشن غول‌پیکر لبخند دلپذیر خود را محکم ببندید - نه بی شباهت به پوزخندهای شایان ستایش روی چهره بازیگران زن و مرد آن، رایان گاسلینگ و امیلی بلانت، که نقش بدلکار جسور فیلم و کارگردان سخت‌گیر را بازی می‌کنند. او عاشق است این یک تابستان مسخره است که از جمعیت خوشایندتر است (و شما هرگز نمی توانید تعداد زیادی از آن ها را داشته باشید) که بسیار دور از حالت طنزآمیزتر و طنز آمیز فیلم مرد بدلکار ریچارد راش در سال 1980 است، که در آن یک فراری از ویتنامی در لوکیشن فیلم پنهان می شود. ، انجام بدلکاری های خطرناک در ازای ناشناس ماندن. در واقع، این یکی از یک برنامه تلویزیونی دهه 1980 الهام گرفته شده است، همچنین به نام The Fall Guy، درباره یک بدلکار با حرفه ای موازی به عنوان یک شکارچی فضل - با بازی لی میجرز، افسانه ای که در اینجا یک فیلم کوتاه به زبان می آورد. گاسلینگ نقش استاد بدلکار کارکشته کولت سیورز را بازی می‌کند، که از هیچ گونه چالش فیزیکی نمی‌ترسد، تام رایدر (آرون تیلور-جانسون)، که به طرز فجیعی ادعا می‌کند که تمام بدلکاری‌های خودش را انجام می‌دهد، به‌طور خودپسندی دو برابر می‌شود. کلت با جودی مورنو (بلانت) اپراتور دوربین زیبا و با استعداد رابطه پرشور دارد، اما هنگامی که درگیر یک شیرین کاری فاجعه بار و ناموفق می شود، شرم او را غرق می کند و فکر می کند که تصادف تقصیر او بوده است زیرا شیفتگی او به جودی مجبورش کرد چشمش را از توپ بردارد.

کلت با دلسوزی به خود در حین بازپروری فیزیکی از دید ناپدید می شود و تمام تماس خود را با جودی که به شدت آسیب دیده است قطع می کند. اما پس از آن گیل (هانا وادینگهام) تهیه‌کننده سرسخت او را متقاعد می‌کند که برای کار بر روی اولین فیلم جودی به‌عنوان کارگردان، یک حماسه علمی تخیلی با بازی رایدر در نقش یک گاوچران فضایی که لهجه تگزاسی افتضاحی را انجام می‌دهد، برگردد. گیل ادعا می کند که جودی خودش او را می خواست - اما او و رایدر ناگفتنی نقشه های شیطانی خود را در ذهن دارند. هنگامی که مقدمه در ربع اول یک ساعت مشخص می شود، بقیه فیلم به یک ماجراجویی طولانی و اساساً بدون داستان از تصادفات، ضربه ها، پرش ها، مشت ها و PAE ها (انفجارهای اقدام بی هدف) اختصاص می یابد. این فیلمی است که بدلکاری‌های خودش - و این واقعیت که دوبلورهای بدلکاری مورد نیاز است - نوعی فراز متنی به این داستان می‌بخشد، اگرچه فیلمنامه به دنیای جدید هوش مصنوعی دلیرانه اشاره دارد که در آن می‌توان از دیپ‌فیک نیز استفاده کرد تا ظاهری شبیه به آن پیدا کند. ستاره واقعاً کارهای خطرناکی انجام می دهد. فیلم‌های موقعیت مکانی روی فهرست اعتباری نهایی به‌طور اجمالی مشخص می‌کند که تعدادی بدلکار واقعی مورد نیاز است، اما نمی‌تواند به این قهرمانان گمنام وضعیت واقعی ستاره‌دار بدهد.

گاسلینگ و بلانت رابطه خوبی با هم دارند: لحظه ای شیرین و ظاهراً بداهه وجود دارد که کلاه جودی در باد از تیغه های هلیکوپتر در وسط صحنه دیالوگ بیرون می زند و او باید آن را به جای خود بازگرداند. اما این بیشتر در مورد "بنگ بنگ" است تا "بوسه". بزرگترین خنده از جمله ای در مورد جانی دپ و امبر هرد می آید، و ما می توانستیم با چند گپ خوب دیگر این کار را انجام دهیم.

هیرویوکی سانادا کیست؟

۲۳ بازديد

هیرویوکی سانادا، زاده ۱۲ اکتبر ۱۹۶۰، بازیگر و رزمی‌ کار ژاپنی است. او که کار خود را در سن ۶ سالگی در اواسط دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد، با بازی در فیلم‌ های اکشن ژاپنی و هنگ‌ کنگی به شهرت رسید و بعداً خود را به عنوان یک بازیگر دراماتیک نیز تثبیت کرد. سانادا به خاطر مهارت‌ های رزمی‌ اش نیز مورد تحسین قرار گرفته است. او کمربند مشکی در رشته‌ های جودو، کاراته و کندو دارد، و در چندین فیلم و سریال تلویزیونی به عنوان بدل‌ کار رزمی نیز فعالیت کرده است.

هیرویوکی سانادا ( از سن شش سالگی ) بیش از پنج دهه است که روی هنر خود کار می کند. سانادا اولین نقش خود را در فیلم بازی شانس بازی کرد، جایی که در کنار سانی چیبا، رزمی کار و هنر پیشه تحسین شده ژاپنی بازی نقش خود را ایفا کرد. او که در هنر های رزمی و بازیگری شکسپیر آموزش دیده است، تقریباً تمام صحنه ها را در نقش لرد یوشی توراناگا در شوگان FX می دزدد. متأسفانه، این سریال تقریباً به پایان رسیده است، اما او در بسیاری از فیلم ها و برنامه های تلویزیونی بازی کرده است که ارزش وقت شما را دارند. خب، احتمالاً چند فیلم وجود دارد که می‌ توانید به فهرست خود اضافه کنید، حتی اگر هرگز قصد نداشته باشید که فهرستی جامع برای خود تهیه کنید. گفته می شود، سانادا نقش های درخشان کمتر شناخته شده ای در فیلم شناسی خود دارد. مطمئن باشید، برای هیرویوکی سانادا هیچ کمبودی در پروژه‌ ها نخواهید داشت، پس همین الان شروع به تماشا کنید.

برخی از نکات برجسته دیگر در مورد حرفه هیرویوکی سانادا

  • او در سال ۲۰۰۲ به خاطر مشارکت در ترویج فرهنگ ژاپنی در بریتانیا، نشان امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد.
  • او اولین بازیگر ژاپنی بود که برای بازی در نقش اصلی یک فیلم هالیوودی (“آخرین سامورایی”) انتخاب شد.
  • وی در سال ۲۰۱۰ جایزه یک عمر دستاورد را در جشنواره فیلم آسیایی نیویورک دریافت کرد.

ژانر کمدی چیست؟!

۲۶ بازديد
با توجه به تحقیقات انجام شده نمونه های اولیه از نمایشنامه های کمدی را می توان به سال 426 قبل از میلاد دانست. گفته می شود که کمدی از یونان باستان سرچشمه گرفته است، جایی که شاعر آریستوفان برخی از اولین درام های کمیک باقی مانده را نوشت.

با توجه به وضعیت فقر و با جمعیتی گرسنه با ترکیب تعدادی از اشراف و سیاستمداران درجه یک در میان جمعیت، نمایشنامه‌های او به گونه‌ای اقتدار را به چالش می‌کشید که قبلاً دیده نشده بود.

رویکرد طنزآمیز و خارق‌العاده‌ای که نمایشنامه‌های او داشت شاهد حوادث ناگوار و جنایت‌هایی بود که غالباً سیاستمداران و افراد بلندپایه و نجیب حاضر در نمایش را هدف قرار می‌دادند. اگر دقت کرده باشید این طنزهای سیاسی در طول تاریخ رفته رفته نوعی رفتار اعتراض آمیز به وضعیت های بد جامعه انجام می شد و می شود که یکی از اصل های کمدی مدرن و عصرجدید تاریخ بشر بشمار می رود.

برخلاف دیگر ژانر محبوب در آن زمان، یعنی تراژدی، کمدی‌هایی که بر افراد پست تمرکز می‌کردند و زندگی روزمره و مشکلات روزمره را به تصویر می‌کشیدند. آریستوفان از مردم عادی تجلیل می کرد و «مردم عادی» را تجلیل می کرد و رویکرد سنتی تئاتری تمرکز بر روشنفکران و افراد بلندپایه را بر سر خود می چرخاند.

این مورد بیان شده درواقع داستان آغازین ژانر کمدی و ماهیت ابداع آن بوده است. اما این موضوع با گذر زمان و پیشرفت روزمره صنعت فیلم و سریال و حتی تئاترهای خیابان یا نمایش های بزرگ تغییرات اساسی تجربه کرده و اکنون زیرشاخه های کمدی در زمینه مختلف برای کاربران به نمایش گذاشته می شوند.

بیوگرافی سلمان خان

۲۵ بازديد
سلمان خان، یکی از بزرگترین ستاره‌های بالیوود و یکی از معروف‌ترین فیلم‌های هندی است که با استعداد، چاری و شخصیت قوی خود، در دهه‌های اخیر صنعت فیلم هندی را تحت تأثیر قرار داده است. او در تاریخ 27 دسامبر 1965 در خاندانی پرشکوه به دنیا آمد. پدرش، سلیم خان، بازیگر و تهیه‌کننده فیلم بودند و مادرش، سوشیلا چاندرا، طراحی لباس می‌کرد. سلمان خان با بیش از ۳۰ سال حضور در صنعت سینمای هندی، به عنوان یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین ستاره‌های بالیوود شناخته می‌شود؛ وی با بازی در فیلم «Biwi Ho To Aisi» اولین بار در سال 1988 به صحنه ظاهر شد، اما شهرت و موفقیت واقعی با فیلم «Maine Pyar Kiya» در سال 1989 به او رسید. این فیلم او را به یک ستارهٔ نوظهور تبدیل کرد و شروع یک مسیر موفقیت‌آمیز در دنیای سینمای هندی را نشان داد. در دهه‌های بعد، سلمان خان به عنوان یکی از برترین بازیگران هندی شناخته می‌شود و با بازی در فیلم‌های مختلف، از جمله «Hum Aapke Hain Koun..!», «Karan Arjun», «Hum Dil De Chuke Sanam», «Tere Naam», «Dabangg», و «Bajrangi Bhaijaan»، هویت خود را تثبیت کرده است. او با بازی در نقش‌های اکشن، عاشقانه، کمدی و درام، مخاطبان را به خود جلب کرده و موفقیت‌های بزرگی را کسب کرده است؛ شاید شناخت بیشتر این فرد بتواند بر روی شما برای دانلود فیلم هندی تاثیر مستقیمی بگذارد.

نقد و بررسی فیلم پادشاهی سیاره میمون ها 2024

۲۵ بازديد
یک دهه‌ی جدید به معنای سه‌گانه‌ی جدید «سیاره‌ی میمون‌ها» است.

پایان فیلم «قلمرو سیاره‌ی میمون‌ها» نوید داستان‌های بیشتری را می‌دهد و کارگردان وس بال تأیید کرده که برنامه‌هایی برای دو دنباله‌ی دیگر وجود دارد. با این سرعت، مجموعه‌ی راه‌اندازی مجدد که شامل دو سه‌گانه است، از مجموعه‌ی اصلی پنج‌فیلمه که از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ ساخته شد، فراتر خواهد رفت.

به نظر می‌رسد شامپانزه‌ای به نام نوا (با بازی اوون تیگ) و انسان جوانی به نام مای (با بازی فریدا آلن) در پایان فیلم «قلمرو» برای ماجراجویی‌های بیشتری با میمون‌ها آماده‌اند - اما شاید هم در یک طرف نباشند. تا پایان فیلم «قلمرو»، نوا و مای دیدگاه‌های متضادی در مورد اینکه آیا میمون‌ها یا انسان‌ها باید گونه‌ی غالب روی زمین باشند، دارند. همچنین گروه مخفی‌ای از انسان‌های متمدن وجود دارند که با گروه دیگری در جای دیگری از جهان به لطف کلید ماهواره‌ای که مای از پناهگاه متروکه برمی‌دارد، ارتباط برقرار می‌کنند.
«قلمرو» به ریشه‌های فیلم‌های اصلی «سیاره‌ی میمون‌ها» بازمی‌گردد و پویایی قدرت انسان در برابر میمون که در سه‌گانه‌ی راه‌اندازی مجدد دیده می‌شد را وارونه می‌کند. حالا نخستی‌سانان بر جهان حکومت می‌کنند، و این انسان‌ها هستند که بی‌قدرت شده‌اند و باید برای بازپس‌گیری قدرت خود مبارزه کنند.

به نظر می‌رسد مای یکی از اعضای کلیدی این انسان‌های باهوش است که برای راه‌اندازی مجدد ماهواره‌ها و برقراری مجدد ارتباط با سایر بازماندگان متحد شده‌اند. برخلاف سه‌گانه‌ی قبلی که در هر فیلم بازیگران نقش انسان‌هایش را عوض می‌کرد و چندین سال به جلو می‌پرید، «قلمرو» نقش‌های مهمی را برای انسان‌های درخور (هومو ساپینس) معرفی می‌کند که ممکن است در قسمت‌های بعدی ادامه پیدا کنند. علاوه بر آلن، دیچن لاچمن (بازیگر سریال‌های «severance» و «دنیای ژوراسیک: قلمرو») نیز در پایان فیلم نقش انسانی را بازی می‌کند که ماهواره‌ها را کنترل می‌کند و راه را برای حضور دوباره‌ی او در دنباله‌ی احتمالی هموار می‌کند.
تهیه‌کنندگان آماندا سیلور و ریک جافا در مصاحبه‌ای با ورایتی برنامه‌های سه‌گانه‌ی جدید را مطرح کرده‌اند.

سیلور گفت: «همیشه این سوال از فیلم اصلی وجود داشته است: آیا میمون و انسان می‌توانند در کنار هم زندگی کنند؟ آیا روی کره‌ی زمین برای بیش از یک گونه‌ی باهوش جا وجود دارد؟»

جافا اضافه کرد: «و این سوال در تمام فیلم‌ها تا «قلمرو» ادامه دارد. [و] ما دیدیم که اگر آن را به درستی پیش ببریم، حداقل سه فیلم ساخته خواهد شد.»

بال پیش‌تر به گیمزردار گفته بود که دوست دارد فیلم‌های بعدی زمینه‌ساز و مقدمه‌ای برای فیلم اصلی «سیاره‌ی میمون‌ها» محصول ۱۹۶۸ باشد.
«فکر می‌کنم هنوز سال‌های زیادی در بین وقایع فیلم ما و زمانی که واقعیتِ شخصیت چارلتون هستون [فضانوردی که در فیلم اصلی با سیاره‌ی میمون‌ها برخورد می‌کند] اتفاق می‌افتد، وجود دارد، زمانی که یک سفینه‌ی فضایی از آسمان به سیاره‌ای پر از میمون سقوط می‌کند.» او گفت: «ارتباط بین تمام این فیلم‌ها همیشه کمی سست بوده است، آن‌ها شبیه‌ی دیگر فرنچایزهایی نیستند که سنگی و نوشته‌شده هستند و نمی‌توانید آن‌ها را نقض کنید – [ارتباط بین فیلم‌ها] همیشه کمی سست بوده است. به نظر من، اگر انتخاب با ما بود، ما به عقب بر نمی‌گشتیم و نسخه‌ی ۱۹۶۸ را بازسازی نمی‌کردیم، بلکه [داستان خود را] تا رسیدن به آن نقطه ادامه می‌دادیم و بعد از آن شروع دوباره می‌شد، فقط باید برگردیم و نسخه‌ی ۱۹۶۸ و کل فرنچایز را تماشا کنیم.»

و شرور احتمالی فیلم بعدی «سیاره‌ی میمون‌ها» چه کسی خواهد بود؟ به نظر می‌رسد فرمانروای مستبد، پروکسیموس سزار (با بازی کوین دوراند) در پایان فیلم «قلمرو» به مرگ آبی دچار می‌شود، اما آیا کسی واقعاً می‌تواند مطمئن باشد؟ بدون اینکه جسد او را ببینیم، هر اتفاقی ممکن است بیفتد – و پروکسیموس قطعاً می‌خواهد به خاطر نابودی قبیله‌اش از نوا و مای انتقام بگیرد.

توضیحاتی درباره سنمای هند

۲۴ بازديد

سینمای هند، که شامل فیلم‌هایی از سراسر شبه‌قاره هند می‌شود، به خاطر تنوع، غنا و تاریخ طولانی‌اش شناخته شده است. در اینجا به چند نکته کلیدی اشاره می‌کنم:

تاریخچه:

  • سابقه سینمای هند به سال 1913 و انتشار اولین فیلم بلند صامت هندی به نام "Raja Harishchandra" برمی‌گردد.
  • از آن زمان، این صنعت به طور پیوسته تکامل یافته و به یکی از بزرگترین و پربارترین صنایع فیلم در جهان تبدیل شده است.
  • سینمای هند در طول تاریخ خود فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته، اما همیشه نقشی اساسی در فرهنگ و جامعه هند ایفا کرده است.

صنعت:

  • بزرگترین مرکز تولید فیلم در هند، بالیوود است که در شهر بمبئی واقع شده است.
  • بالیوود به تولید فیلم‌های تجاری هندی زبان مشهور است که معمولاً شامل عناصر歌舞، عاشقانه و اکشن هستند.
  • با این حال، سینمای هند فراتر از بالیوود را نیز شامل می‌شود و شامل فیلم‌هایی به زبان‌های مختلف و از ژانرهای مختلف است.
  • برخی از فیلم‌های هندی در سطح جهانی به موفقیت‌های بزرگی دست یافته‌اند و جوایز و تحسین‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده‌اند.

ویژگی‌ها:

  • فیلم‌های هندی به طور کلی به خاطر رنگ‌های شاد، موسیقی‌های جذاب و داستان‌های پرماجرا شناخته می‌شوند.
  • آنها اغلب مضامین عشق، خانواده، دوستی و خیر در مقابل شر را بررسی می‌کنند.
  • فیلم‌های هندی می‌توانند بازتابی از فرهنگ و ارزش‌های متنوع هند باشند و در عین حال سرگرم‌کننده و جذاب برای مخاطبان سراسر جهان باشند.

شخصیت‌های برجسته:

  • سینمای هند در طول تاریخ خود، بازیگران، کارگردانان و تهیه‌کنندگان مشهور زیادی را به خود دیده است.
  • برخی از شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌های سینمای هند عبارتند از:
    • آمیتاب باچان
    • شاهرخ خان
    • آیشواریا رای باچان
    • دیپیکا پادوکن
    • راجنیکانت
    • و بسیاری دیگر

تاثیر:

  • سینمای هند تاثیر عمیقی بر فرهنگ عامه در سراسر جهان گذاشته است.
  • فیلم‌های هندی در بسیاری از کشورها محبوب هستند و به افزایش علاقه به فرهنگ و زبان هند کمک کرده‌اند.
  • علاوه بر این، سینمای هند بر سایر صنایع فیلم، از جمله هالیوود، تأثیر گذاشته است.

آینده:

  • سینمای هند به رشد و تکامل خود ادامه می‌دهد و به یکی از نیروهای اصلی در صنعت فیلم جهانی تبدیل می‌شود.
  • با داستان‌های جدید، استعدادهای نوظهور و پلتفرم‌های توزیع در حال تغییر، سینمای هند به جذب مخاطبان جدید و جلب توجه جهانیان ادامه خواهد داد.

نوید محمدزاده ممنوع الکار شد!! | علت ممنوع الکاری نوید محمدزاده و فرشته حسینی

۲۸ بازديد
نوید محمدزاده بازیگر سرشناس ایران که جوایز معتبری را در ایران و خارج به دلیل ایفای نقش خود دریافت کرده است تازگی ها سعی دارد با انجام برخی موارد خود را پرحاشیه جلوه دهد. او که کمی پیش با فرشته حسینی بازیگر افغانی تبار فیلم و سریال های ایرانی ازدواج کرده است با ست کردن لباس و انجام برخی حرکات توجه رسانه را به خود جلب کرده بود، اما این تنها به ست کردن لباس ختم نشد!! به تازگی با انجام کاری غیر قابل انتظار نقدهای منفی بسیار زیادی را علیه خودش بوجود آورد.

جشنواره کن امسال پر از حاشیه های فراوانی بود که خب قطعا همه این موارد سبب شد رسانه سینمای داخلی برای مدتی سرگرم این قضیه شوند. یکی از این موارد حرکت عجیب نوید محمدزاده در جمع بازیگران جشنواره کن و در مقابل دوربین بود. که خب قطعا از چهره سینمایی ایرانی انتظار نمی رفت. همین موضوع رفته رفته بزرگ تر شد و سبب ممنوع الکاری فرشته حسینی و نوید محمدزاده تا اطلاع ثانوی شده است.

نوید محمدزاده به تازگی با ایفای نقش در فیلم برادران لیلا به خوبی توانست در کن حضور یابد اما به دلیل این موضوع و برخی موارد دیگر که برای شما عزیزان توضیح خواهیم داد انتشار و پخش فیلم برادران لیلا نیز در ایران متوقف شده است.

8 دلیل که چرا فصل 2 شوگون ایده بدی است (علی رغم اینکه فصل 1 چقدر عالی بود)

۲۷ بازديد
Shogun از FX به قدری محبوبیت پیدا کرده است که صحبت هایی در مورد بازگرداندن مینی سریال برای یک فصل دیگر انجام می شود، اما هشت دلیل بزرگ وجود دارد که فصل دوم Shogun ایده بدی است. شوگان بر اساس رمانی به همین نام نوشته جیمز کلاول در سال 1975 ساخته شده است که در سال 1980 نیز در یک مینی سریال اقتباس شد. بازیگران عالی و تولید استادانه شوگان به آن کمک کرد تا نسخه 1980 را تحت الشعاع قرار دهد و داستان کلاول را دوباره در معرض دید عموم قرار دهد.

با پایان Shogun، طبیعی است که طرفداران فوراً یک قسمت دیگر را بخواهند. مینی سریال آنقدر جذاب و اعتیاد آور است که تقریبا غیرممکن است که به پایان نرسید و برای تحقق فصل دیگری ناامید باشید. با این حال، با وجود درخشش شوگان، بازگشت برای فصل دوم خطر بزرگی خواهد بود. در نهایت، هشت دلیل عمده وجود دارد که نشان می دهد بازگشت Shogun برای فصل دوم یک اشتباه برای FX و Hulu است.
واضح‌ترین دلیلی که فصل 2 شوگان نباید اتفاق بیفتد این است که فصل 1 تمام رمانی را که در سال 1975 بر اساس آن ساخته شده بود پوشش می‌داد، و آن را بدون راهی آشکار برای پیشبرد داستان باقی می‌ماند. بخش عمده‌ای از موفقیت باورنکردنی شوگان ناشی از روایت فوق‌العاده جذاب ارائه‌شده توسط رمان کلاول است، که به این معنی است که فصل دوم شوگان بالقوه ریسک بزرگی را با تلاش برای ارائه داستانی که ارزش جانشینی نسخه اصلی را داشته باشد، انجام می‌دهد.

در حالی که واضح است که تیم نویسندگی شوگان بسیار با استعداد است، ساخت فصل 2 ارزشمند بدون تخصص تاریخی فردی مانند کلاول دشوار خواهد بود. درخشش روایت در توانایی آن در تفسیر مجدد تاریخ به گونه ای است که تا حد زیادی حدس و گمان است، اما اصلا گمراه کننده نیست. این مسیر خوبی برای پیمودن است، و بدون سال‌ها مطالعه تاریخ و فرهنگ مردمی که امید به تصویر کشیدن آن است، انجام آن به خوبی کلاول غیرممکن است. نوشتن دنباله ای شایسته شوگون غیرممکن نیست، اما فوق العاده دشوار خواهد بود.

داستان شوگان هرگز قرار نبود چندین فصل را در بر بگیرد
داستان سرایی پیچیده و تا حدودی مبهم شوگان برای یک مینی سریال عالی است، اما ماهیت محدود داستان هرگز قرار نبود بیش از یک فصل را در بر بگیرد. با در نظر گرفتن این موضوع، فصل 2 Shogun تقریباً به طور قطع از نظر داستان سرایی یک درجه کاهش می یابد و می تواند مناطق خاکستری کوچک و سؤالات بی پاسخی را توضیح دهد که پایان فصل 1 را بسیار خوب کرده است. علاوه بر این، تاریخچه شوگون بر اساس آن پس از تأسیس شوگونات ادو بسیار کمتر جذاب می شود.

تاریخ را کنار بگذاریم، پایان شوگان نیز شخصیت‌ها را در جایی قرار می‌دهد که به نظر می‌رسد مکان مناسبی برای پایان دادن به داستان‌هایشان باشد. تمام آرک های شخصیت در شوگان به طور خاص برای یک فصل نوشته شده اند، و از آنجایی که همه آنها به خوبی انجام شده اند، هیچ یک از آنها احساس نمی کنند که پیشرفت طبیعی دارند که می تواند مبنایی برای فصل 2 شوگان ایجاد کند. در واقع، همه چیز در مورد شوگان است. برای یک فصل نوشته و تولید شده است، بنابراین تلاش برای گسترش روایت برای یک قسمت دیگر می تواند به طور قابل توجهی درخشش فصل 1 را کمرنگ کند.

قانون توراناگا به اندازه ظهور او سرگرم کننده نخواهد بود
در پایان فصل اول شوگان، توراناگا نقشه خود را برای یابوشیگه فاش می‌کند و اجتناب‌ناپذیر بودن پیروزی خود بر ایچیدو و قسط خود را به عنوان شوگان توصیف می‌کند. این لحظه عمق استراتژی‌های توراناگا را نشان می‌دهد و اوج داستان او را نشان می‌دهد، به این معنی که ممکن است کاراکتر او چیز زیادی برای ارائه در فصل 2 نداشته باشد. اصلاحات و تثبیت قدرت به طور قطع کمتر از به قدرت رسیدن او پر حادثه است.

این بدان معنا نیست که توکوگاوا ایه یاسو - شخصیت تاریخی توراناگا بر اساس آن ساخته شده است - پس از تبدیل شدن به شوگان هیچ چالشی برای مقابله با آن نداشت، اما هیچ چیزی که او با آن سروکار داشت تقریباً به اندازه به قدرت رسیدن او چشمگیر نبود. خارج از آرام کردن چند طایفه شورشی، بیشتر دوران سلطنت او صرف تشکیل سلسله ای شد که تا اواسط قرن نوزدهم بر ژاپن حکومت می کرد، بنابراین شوگان احتمالاً مجبور بود برای ساختن داستان توراناگا در فصل 2 به داستان های تخیلی گرایش داشته باشد و به طور بالقوه آسیبی به داستان وارد کند. کیفیت روایت

بسیاری از بهترین شخصیت های شوگان مرده اند
یکی از چیزهایی که شوگان را بسیار خوب می‌کند، امتناع بی‌رحمانه‌اش از دادن زره طراحی حتی به بهترین شخصیت‌هایش است، اما متأسفانه، این امر بازگشت برای فصل دوم را دشوارتر می‌کند. لیدی ماریکو و یابوشیگه دو تا از پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین شخصیت‌های شوگان هستند، بنابراین در صورت بازگشت سریال، مرگ آنها در فصل 1 به شدت احساس می‌شود. فصل 2 شوگان همچنین آنتاگونیست برجسته‌اش، لرد ایچیدو را که نقشه‌های فریبنده‌اش حواس‌پرتی عالی برای استراتژی‌های توراناگا بود، از دست خواهد داد.
اگرچه تیم خلاق شوگان تقریباً به طور قطع می‌توانست شخصیت‌های جذاب جدیدی را ارائه کند، اما تکرار معنای هر یک از این شخصیت‌ها برای توراناگا تقریباً غیرممکن است. از ایچیدو برای پنهان کردن جاه‌طلبی بی‌رحمانه توراناگا استفاده می‌شود، لیدی ماریکو نشان‌دهنده فداکاری‌هایی است که او مایل به انجام آن‌ها است، و تند تند یابوشیگه توانایی توراناگا را برای بازی در هر دو طرف میدان نشان می‌دهد. در حالی که فصل 2 شوگان می تواند شخصیت های جذابی داشته باشد، بعید است که آنها تا این حد کامل یکدیگر را تکمیل کنند.

Shogun فصل 2 می تواند پایان عالی فصل 1 را خراب کند
فینال شوگان سریال را به شکلی عالی به پایان رساند و تمدید سریال برای فصل دوم را به خطر بزرگی تبدیل کرد. اپیزود پایانی تعادل کاملی بین پاسخ به سؤالات مخاطب و باز گذاشتن چیزها برای تفسیر پیدا می کند. این تعادل فوق‌العاده دشواری است که در پایان یک سریال تلویزیونی پیدا می‌شود، و بازگشت برای فصل دوم تقریباً مطمئناً این تعادل را به هم می‌زند. نمایش باید به سوالاتی در مورد بلکثورن، توراناگا و سایر مواردی که بهتر است به تخیل سپرده شود پاسخ دهد.

آینده بلکثورن مثال خوبی برای این موضوع است زیرا تقریباً همه چیز را در هوا رها می کند، اما به هیچ وجه ناقص به نظر نمی رسد. بلکثورن آخرین بار در حال بیرون آوردن لاشه کشتی خود از دریا دیده می شود و برای اولین بار در کل مجموعه، به نظر می رسد که او در آرامش است. علیرغم از دست دادن ماریکو و قایق که می توانست او را به خانه ببرد، او در نهایت احساس هدف و تعلقی پیدا می کند که به او اجازه می دهد به جلو برود. در نهایت، بازگشت برای فصل دوم ارزش خراب کردن پایان های عالی مانند Blackthorne را ندارد.

Shogun فصل 1 نوار را غیرممکن بالا قرار دهید
مشکل دیگری که فصل 2 بالقوه Shogun با آن روبرو خواهد شد این است که مطابقت با استانداردهای فصل اول بسیار دشوار است، که رضایت طرفدارانی را که انتظار دارند همان سطح کیفیت را دارند دشوارتر می کند. فصل 2 شوگان می‌تواند یکی از بهترین نمایش‌های سال باشد و همچنان نسبت به آنچه در فصل اول تولید کرده بود، فاصله زیادی دارد. خلاقان Shogun به وضوح قادر به خلق چیزی دیدنی هستند، اما گرفتن رعد و برق در یک بطری بیش از یک بار دشوار است.

بعلاوه، تکرار فصل اول شوگان بدون یک رویداد تاریخی با اهمیت مشابه دشوار خواهد بود، و هیچ کدام وجود ندارد که شامل همان چهره های نمایش داده شده در نمایش باشد. تنش و تعلیق تپنده نبض چیزی است که شوگان را بسیار سرگرم کننده می کند، و بدون خطرات مشابه برای ایجاد این تنش، تصور اینکه فصل دوم با کیفیت فصل اول مطابقت داشته باشد، دشوار است. با در نظر گرفتن این موضوع، فصل 2 شوگان احتمالاً طرفداران را ناامید خواهد کرد هر چقدر هم که خوب باشد.

میراث شوگان به عنوان یک مینی سریال برجسته کافی است
شوگان به عنوان یکی از بهترین مینی‌سریال‌های دهه‌های اخیر شهرت پیدا کرده است، که دلیل دیگری برای ادامه ندادن فصل دوم به آن می‌دهد. میراث آن به‌عنوان یک مینی‌سریال برجسته در حال حاضر به‌طور محکمی تثبیت شده است، اما اگر سریال به یک سریال کامل تبدیل شود، از دید دیگری در نظر گرفته می‌شود. شوگان می‌تواند از یکی از بهترین مینی‌سریالی‌هایی که تا به حال ساخته شده است، به آن سریالی تبدیل شود که فصل اول بسیار خوبی را قبل از سقوط از نقشه داشت.

البته، اگر شوگان بازگردد و درخشش فصل 1 را ادامه دهد، این فرصت را خواهد داشت تا میراث خود را فراتر از مینی سریال ها گسترش دهد. با این حال، با توجه به اینکه تکرار موفقیت اولیه سریال چقدر دشوار خواهد بود، نتیجه محتمل‌تر این است که فصل دوم به میراث شوگان آسیب برساند. با این اوصاف، شاید بهتر باشد FX و Shogun به تولید چنین مینی سریال خارق العاده ای راضی باشند و به پروژه بعدی بروند.

ژاپن پس از سکیگاهارا وارد زمان صلح نسبی شد
همانطور که قبلاً ذکر شد، یکی از مشکلات بزرگ بازگشت برای فصل 2 شوگان این است که وقایع به تصویر کشیده شده در فصل 1 آغاز دوره جدیدی از اتحاد در ژاپن بود که بسیار صلح آمیزتر و مترقی تر از قرن قبل بود. پس از استقرار شوگونات ادو، یا همان طور که به آن شوگونات توکوگاوا نیز گفته می شود، این کشور دستخوش یک سری اصلاحات اقتصادی و دولتی شد که برای یک محقق جذاب است، اما برای مخاطبان وسیعی که شوگان می خواهد به آن ها توجه کند کمتر.

کریس پرت بالاخره فاش کرد که چرا گارفیلد از دوشنبه ها متنفر است (و چرا موافق است)

۲۷ بازديد
کریس پرت دو طاقچه جذاب برای خود در هالیوود حک کرده است. او تمایل دارد ستاره‌های اکشن جذاب را با حس شوخ طبعی بازی کند یا برای شخصیت‌های انیمیشن محبوب صداپیشگی کند. طرفداران در سال 2023 برای دیدن کارهایی که او در «فیلم برادران سوپر ماریو» انجام داد، به سینماها رفتند، و اگرچه می‌توانست صدای کلاسیک ماریو را اجرا کند، اما برداشت خود را انتخاب کرد. اکنون، پرت برداشت خود را از شخصیت دوست داشتنی دیگری که از دوران کودکی در زندگی بسیاری از مردم بوده است ارائه خواهد کرد - گربه گارفیلد.
طرفداران در اولین تریلر «فیلم گارفیلد» بهترین نقش صداپیشگی پرت را دیدند، و رفتار طعنه آمیز او برای گربه نارنجی چاق که عاشق لازانیا است بسیار مناسب بود. در حالی که گارفیلد معمولاً به کمیک استریپ های کوتاه محدود می شود، او در سفر سینمایی بزرگ خود به ماجراجویی طوفانی می پردازد (هرچه درباره فیلم های بیل موری «گارفیلد» کمتر گفته شود، که حتی او هم از آن پشیمان باشد، بهتر است). گارفیلد با پدر گمشده‌اش، ویک (ساموئل ال. جکسون) ملاقات می‌کند و درگیر دزدی عظیمی می‌شود. دور از خوابیدن در رختخواب گربه اش و گفتن زنگ های خنده دار خفیف به سمت جان (نیکولاس هولت) است.

لوپر این شانس را داشت که در یک مصاحبه اختصاصی با پرت در مورد همه چیز گارفیلد چت کند. مهمتر از همه، او به این سوال می پردازد که برای سال ها بشریت را درگیر کرده است: چرا دوشنبه ها وحشتناک هستند؟

کریس پرت در مورد بزرگ شدن با گارفیلد
آیا یک کمیک استریپ یا برنامه ویژه تلویزیونی مورد علاقه گارفیلد دارید که واقعاً از بزرگ شدن آن لذت برده باشید؟

مرد، من کتابی دارم که آن را در مزرعه نگه می‌دارم، که فقط بهترین موفقیت را دارد. من فقط عاشق تمام کمیک استریپ ها هستم. و به یاد می آورم که آنها را دیدم... نمی توانم به طور خاص به یاد بیاورم کدام یک، اما فقط به یاد می آورم که در سنین جوانی در معرض گارفیلد قرار گرفتم. فکر می کنم احتمالاً 5 ساله، 6 ساله بودم. درست در همان زمان بود که «گرملینز» وارد تئاتر شد. خواهرم فیلم‌ها را بیرون می‌کشید و خیلی هیجان‌زده می‌شد که آخر هفته چه فیلم‌هایی می‌آیند. بنابراین من همیشه کمیک ها و فیلم ها را دنبال می کردم و فقط به یاد می آورم که گارفیلد در آنجا حضور داشت.
آیا فرصتی داشتید که با جیم دیویس صحبت کنید و شاید از او یادداشت هایی در مورد چگونگی تسخیر ماهیت گارفیلد بگیرید؟

من تمام یادداشت هایم را از مارک دینال، کارگردان ما گرفتم، که اساساً گفت: "من می خواهم او شما باشید. فکر می کنم گارفیلد صدای کریس پرت را دارد. این فقط شما هستید. شما مجبور نیستید کاری انجام دهید. یک تنبل وجود دارد. طعنه به صدای تو." گفتم: "اوه، واقعا؟ ممنون." بنابراین، برای من بسیار آسان بود که فقط از صدا و روح خودم در شخصیت دم دهم.

شما برای بداهه نوازی در نقش های مختلف دیگر شناخته شده اید. آیا فرصتی برای بداهه نوازی با گارفیلد داشتید؟ و آیا چیزی وارد فیلم نهایی شد؟

یک تن آره یک تن، آره این خیلی محاوره ای بود... و به خودی خود آنقدر پیشرفت نداشت، بلکه فقط کلمات را بیشتر محاوره می کردم و خودم به چیزهایی دست می زدم. من همیشه آن را همانطور که نوشته شده است می گویم و بعد شما این کار را یک یا دو بار انجام می دهید، و سپس شروع به تکامل می کردم تا آن را به طور طبیعی تر صدای خودم کنم. و من فکر می کنم در بیشتر موارد، احتمالاً همان چیزی است که نوشته شده است، اما چند چیز در آن وجود دارد. دیگر حتی نمی‌توانم به یاد بیاورم که چه چیزی بهینه بود و چه چیزی نوشته شد، اما خیلی طبیعی بود که خودم راه‌هایی برای گفتن آن پیدا کنم.
آیا کریس پرت در روزهای دوشنبه با گارفیلد موافق است؟
شما سال گذشته صداپیشگی ماریو را انجام دادید. حالا شما صدای گارفیلد را می‌دهید. آیا شخصیت های کمیک استریپی یا کارتونی دیگری وجود دارد که بخواهید بعداً به آنها بپردازید؟

هیچ کدام از آنها در امان نیستند. من همه آنها را پایین می آورم. بعد Q-Bert، سپس من Pac-Man می شوم. نه هنوز هیچی هیچ چیزی که هنوز برنامه ریزی نکرده ام. امیدواریم در این راه موارد بیشتری وجود داشته باشد. من عاشق انجام کار صدا هستم. و تا زمانی که آنها مایلند من را برای انجام آن استخدام کنند و این کار در یک راستا باشد، من می خواهم به انجام آن ادامه دهم.
نظر شما در روزهای دوشنبه چیست؟ آیا دلیلی وجود دارد که این اتفاق در روز پنجشنبه رخ دهد؟ نمیخواستی دوشنبه انجامش بدی؟

من اصلا دوشنبه ها را دوست ندارم. من اصلا دوشنبه ها را دوست ندارم. مخصوصاً الان که در خانه بچه دارم. و از وقتم با بچه هایم در خانه و خانه بودن و دوری از کار لذت می برم. من این فایده بزرگ را دارم که شغلم را دوست دارم. و من فکر می کنم که چیزی که باعث شد مردم گارفیلد را خیلی دوست داشته باشند این بود که در اواخر دهه 70 منتشر شد، رویای آمریکایی این بود که 40 ساعت در هفته کار می کرد و او اولین کسی بود که بیرون آمد و گفت: "این بد است. نمی خواهم دوشنبه سر کار باشم، می خواهم تنبل باشم. و آب دهانش را به صورت این نگرش سخت کوش آمریکایی های دماغ به سنگ انداخت. و فکر می‌کنم به همین دلیل است که در بین مردم طنین‌انداز شد. بنابراین من به طور اتفاقی دوشنبه ها را دوست دارم، زیرا کارم را دوست دارم، اما می دانم که مردم دوشنبه ها را دوست ندارند، زیرا اکثر مشاغل بد هستند.
عجیب است زیرا گارفیلد شغلی ندارد. پس او در برابر دوشنبه ها چه دارد؟

حق با شماست. اما فکر می کنم او فقط صدایی بود برای مردم خانه که روزنامه می خواندند. اما من فکر می‌کنم چیزی که او در برابر دوشنبه‌ها در فیلم ما دارد این است که او مرتب شده و کلیپ می‌شود، و او طرفدار آن نیست.